صبح زود بیدار شدم به بابام گفتم امروز میخوام به پویش سه شنبه های بدون خودرو بپیوندم و با مترو برم سر کار، گفت اولا امروز شنبه ست دوما تو شهر ما مترو نیست سوما بیکاری چهارما ماشین نداریم و این طرح شامل ما نمیشه حالا بگو دیشب چی زدی؟
خواهر و بردارم که از من کوچیکترن دارن تو خونه میزنن تو سر و کله ی هم
مامانم به بابام میگه : اینارو ببین عینه تام و جری از صبح تا شب فقط دنبال همن !
بابامم هم با دست منو نشون میده میگه :
اینم هم عینهو اون سگه که تام و جری ازش حساب میبرن !
بابام