در حال تایپ رمان پینگ | آیناز تابش

نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,250
پسندها
پسندها
7,150
امتیازها
امتیازها
388
سکه
885
نام رمان: پینگ
نویسندگان: آیناز تابش
ژانر: تخیلی/اجتماعی
خلاصه:
روانشناسان عدم تشخیص واقعیت و رویا را نشانه‌ای از روان‌پریشی می‌دانند. پس با این توصیف، احتمالاً من هم روان‌پریش شده‌ام. حال که با نیری روی شیشه‌ها می‌رقصیم و جسد مضحک شاه میرکت کنارمان افتاده، واقعاً لحظه‌ها را می‌گذارنیم یا صرفاً درگیر یک توهم پوچ شده‌ایم؟ البته جنازه‌ی شاه میرکت آن‌قدرها هم مضحک نیست. نه به اندازه‌ی آن‌که خیال می‌کنم فرسنگ‌ها دیویده‌ام و از دیگران دور شده‌ام؛ اما همچنان پشت یک شیشه‌ی مجازی دست و پا می‌زنم. نه به اندازه‌ی "پینگ‌".
 
آخرین ویرایش:

8e8826_23124420-029b58f3e8753c31b4c2f3fccfbe4e16.png

نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان، قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ رمان]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ رمان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]

برای سفارش جلد رمان، بعد از ۱۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از رمانتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ رمان]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن رمانتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

بعد از ۱۰ پست‌ برای درخواست کاور تبلیغاتی، به تاپیک زیر مراجعه کنید:
[درخواست کاور تبلیغاتی]

برای درخواست تیزر، بعد از ۱۵ پست به این تاپیک مراجعه کنید:
[درخواست تیزر رمان]

پس از پایان یافتن رمان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان رمانتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ رمان]

جهت انتقال رمان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

برای آپلود عکس شخصیت های رمان نیز می توانید در لینک زیر درخواست تاپیک بدهید:
[درخواست عکس شخصیت رمان]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
شمارش معکوس آغاز شد‌. تا چند دقیقه‌ی دیگر محفظه‌ باز می‌شد و بازیکنان به جنگ با دشمن‌ها می‌رفتند. کارولین نفس نفس می‌زد. کِلی حرص‌آلود نگاهش می‌کرد و چشم‌غره می‌رفت. شکوفه‌های سرخابی‌ای که موهای کارولین را مزین کرده‌ بودند، از خجالت سرخ‌تر شدند. در این بازی همه از او نفرت داشتند. از وقتی به عنوان کاراکتر موقت به اکانت "سباستین605" اهدا شده و به بازی‌ها راه یافته بود؛ هیچکس یک لبخند ساده هم به رویش نمی‌زد. کِلی که سهل است؛ حتی کارولین‌هایی که کاراکترهای ثابت اکانت‌های مختلف بودند از او دل خوشی نداشتند. بی‌دست و پا بود و تازه‌کار. شاتگان M1014 ای که در دستش ظاهر شد، او را به خود آورد. از دیدن آن اسلحه به خنده افتاد‌. چه بسا موهبت ذاتی‌اش هم احمقانه و به درد نخور جلوه می‌کرد. درحالی که باقی کاراکترها توانایی‌های خارق‌العاده‌ای همچون احیاء یا تشکیل محفظه‌ داشتند، او صرفا می‌توانست شاتگان به دست بدود و از سرعتش کاسته نشود! گویا اقبال تیره‌‌اش به ناکارآمدی کلی سیستمش بسنده نکرده بود و اکنون افزون بر آن، باید بار موقتی بودن و نداشتن فرصت برای کسب تجربه را هم به دوش می‌کشید‌. با این همه بدبیاری، تعلقش به یکی از ضعیف‌ترین پلیرهای بازی که دیگر گفتن نداشت! بالاخره بازی شروع شد و محفظه کنار رفت. داشا، یکی از هم‌تیمی‌های حرفه‌ای‌اش، کلاه بنفش خود را روی موهای حالت‌دار و مصری‌اش صاف کرد و ماهرانه پشت دیوار کلبه‌ای پنهان شد. یکی از عواملی که ضعف کارولین را بیشتر به چشم می‌آورد، اکانت‌هایی بود که در کلش اسکواد با سباستین605 هم‌تیمی می‌شدند. دوستانش سال‌ها بازی می‌کردند و به تازگی پیشنهاد نصب فری فایر را به او داده بودند. از همین رو رقیب‌هایشان هم سطح بالایی داشتند. کِلی MAG_7 به دست جلو رفت تا سریع‌تر آن‌ها را بکشد و داشا با دزرت‌اگل نقره‌ای هم‌رنگ موهایش پوشش‌اش می‌داد. البته‌ چندان ایده‌ی خوبی نبود. به دلیل وجود آن همه کلبه میان راه‌شان که محل بازی را شبیه هزارتو کرده بود، چندان نمی‌شد از مبارزه‌ی نزدیک با شاتگان بهره برد. کِلی پس از خوردن پنجاه و هشت دمج درون پارکینگی دوید و مقابل خود دیوار یخی‌ای ساخت.
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین