چه پارت حساسی بود واقعا نفسگیر بود...سلام قشنگمن
۸۵ تا ۸۸![]()
بنظرم به جای پشمام از یک کلمهی دیگه استفاده کنید. مثلا عجیبه، جل الخالق، واقعا، ها؟! باورم نمیشه، حتی توی مخیلم نمیگنجه و... لطفاً اصلاحش کنین.پشمام، قاتل زن بوده؟
فرهاد: صدای یه زن بود… ولی نه هر زنی. یه زنی که زخمش کهنه بود… چرک کرده، بیصدا… حالا داره میترکه.
عزیزم این جمله فعل نداره، یه بررسیش بکنمرسده، هنوز پای تخته، گفت:
عزیزم این قسمت کمی نامفهوم فکر کنم دیالوگ و مونولوگ قاطی شدن.کاوه هیچوقت آدم راحتی نبود، ولی هنوزم برام سخته باور کنم نازنین… من نمیگم قاتله. فقط… نمیتونیم بهش اعتماد کامل داشته باشیم. مخصوصاً وقتی هیچکس نمیتونه نبودش رو اون شب تأیید کنه.
چند لحظه سکوت بینشون افتاد. فقط صدای قدمهای پرستاری که از ته راهرو میاومد، فضا رو پُر میکرد.