در سال ۱۹۲۱ آدا بلکجک به جزیرهی ورانگل در شمالگان سفر کرد. او هیچ تصوری نداشت که این سفر به نبردی میان مرگ و زندگی تبدیل خواهد شد.
این زن ریزاندام را بهعنوان خیاط برای این سفر پرخطر استخدام کرده بودند. همراهانش چهار مرد و یک گربهی ماده به نام «ویک» بودند.
بلکجک در سال ۱۸۹۸ در آلاسکا به دنیا آمد. او یک زن اینوپیات (از بومیان آلاسکا) بود، اما توسط مبلغین سفیدپوست متدیست بزرگ شد. آنها به او آشپزی، نظافت، خیاطی و خواندن انجیل را یاد دادند، اما مهارتهای شکار و بقا که قبیلهی مادریاش میدانستند را به او نیاموختند.
در شانزدهسالگی با مردی به نام جک بلکجک ازدواج کرد. آنها سه فرزند داشتند، اما دو کودکشان در همان کودکی از دنیا رفتند. جک، آدا را کتک میزد و از غذا محروم میکرد. سرانجام هم او و تنها پسرشان بنت را رها کرد.