نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
نویسنده: @دلارامـــ!
ناظر: @blue lady
لینک تاپیک تایپ:
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
نویسنده: @دلارامـــ!
ناظر: @blue lady
لینک تاپیک تایپ:
در حال تایپ موضوع 'رمان نبض نامیرا | دلارام'
«بسمه رب قلم»
نام اثر: نبض نامیرا
نویسنده: دلارام
ژانر: عاشقانه، پلیسی
ناظر: @blue lady
خلاصه:
در کوچههای ساکت یک خانهی بیپناه،
"یهدا" با خاطرههایی زندگی میکند که بیشتر از هر فریادی، او را زخمی کردهاند.
سکوتش، فریاد نگفتهی سالهاست...
و نگاهش، آینهی دلی که خیلی وقت است گریه نمیکند.
اسیر در خانهای با دیوارهای آلوده به اجبار،
او روزی را نمیشناسد که بیدرد گذشته باشد—
تا صدایی از گذشتهاش، آرام و بیادعا، دوباره در دلش طنین بیندازد.
اما نجات، همیشه آغاز روشنی نیست.
رازی در دل شب پنهان شده،
و حقیقتی که با روشن شدنش،
همهچیز ممکن است فروبپاشد… یا دوباره شکوفه بزند.
و اینبار،...
نام اثر: نبض نامیرا
نویسنده: دلارام
ژانر: عاشقانه، پلیسی
ناظر: @blue lady
خلاصه:
در کوچههای ساکت یک خانهی بیپناه،
"یهدا" با خاطرههایی زندگی میکند که بیشتر از هر فریادی، او را زخمی کردهاند.
سکوتش، فریاد نگفتهی سالهاست...
و نگاهش، آینهی دلی که خیلی وقت است گریه نمیکند.
اسیر در خانهای با دیوارهای آلوده به اجبار،
او روزی را نمیشناسد که بیدرد گذشته باشد—
تا صدایی از گذشتهاش، آرام و بیادعا، دوباره در دلش طنین بیندازد.
اما نجات، همیشه آغاز روشنی نیست.
رازی در دل شب پنهان شده،
و حقیقتی که با روشن شدنش،
همهچیز ممکن است فروبپاشد… یا دوباره شکوفه بزند.
و اینبار،...
- دلارامـــ!
- پاسخها: 9
- تالار: رمانهای درحال تایپ