نام کتابها:
زندگی پس از مرگ/ بازتابهایی در ارتباط با پس از مرگ
نویسنده: دکتر آ.مودی
اول خلاصه کتاب رو خدمتتون عرض میکنم.
در کتاب اول با ۳۰۰ نفر که رفتن و برگشتن صحبت شده و اتفاقاتی رو عنوان کردن.
اگه زندگی پس از زندگی دکتر موزون که شبکهی چهار هر سال در ماه رمضون رو دیده باشین میبینین چیزهایی که الان میخوام بهتون بگم همون اتفاقاتی هست که آنجا گفته شد.
بر هر کس متفاوت رخ داده ولی اصل یکی هست.
- یک تونل یا یک گودال یا یک استوانه یا یک دره یا فضای خلأ که تاریک هست و در آنجا حرکت میکنند.
- کسانی گفتن که در موقعی که اتاق عمل بودن یا تصادف کردن (منظور مرگ) خودشون رو دیدن و صدای ذهن اطرافیانشون رو شنیدن. بعد از جسم خودشون آروم آروم دور شدن، مثلا اونی که در اتاق عمل بوده به سقف رسیده.
- در مورد یک نور درخشان در حد خورشید صحبت کردن که البته چشم رو اذیت نمیکرده و اونها احساسی پر از عشق و محبت از اون نور دریافت کردند. مسیحیها گفتن مسیحه ولی ما مسلمونها میگیم خداست.
- تعدادی گفتن که آشناهای خودشون رو دیدن که بین خودشون و آنها مرز وجود داشته و میگفتن که هنوز وقتش نرسیده و باید برگردی.
- چندین نفر رو حس کردن، اشخاص نورانی بدون دست و پا، تاکید میشه، حس کردن نه اینکه دیده باشن و با هاشون حرف زدن. احتمالا همون راهنماها هستن که بعد از مرگ میان.
- آنها همزمان میتونن هزاران جا باشن، ینی محدودیت مکان و زمان ندارن.
- اتفاق دیگه اینه که از بدو تولد خیلی سریع مثلا اسلاید پخش کردن یه سری از خاطرات رو میبینن.
- میتونن از همه چیز رد بشن و چیزی حس نکنن.
- رنگهایی که براشون قابل توصیف نبوده و توی این دنیا نیست دیدن.
- صدای آواز و موسیقی شنیدن.
- اکثرا نمیخواستن برگردن به جز تعدادی از مادرها که بچههای کوچک داشتن ک میخواستن برگردن تا بچههاشون رو بزرگ کنن.
- در مورد خودک*شی و کسانی که آگاهانه به خودشون ضرر میزنن مثل سیگار کشیدن، ** خوردن یا حتی خیلی ساده، شیرینی خوردن یک فرد دیابتی شرمساری خیلی حس میکنن، به نوعی عذاب به طوریکه وقتی اینجور اشخاص از مرگ برمیگردن دیگه به اینکار فکر نمیکنن.
در زندگی پس از زندگی تعدادی میگفتن که امام حسین(ع) و امام علی(ع) رو دیدن (احتمالا منظور حس کردن بوده) و این اتفاق برای کسانی که معتقد باشن میوفته.
زندگی پس از مرگ قسمت خیلی کوچکی از اونور رو خبر میده و این همه چیز نیست. توی این کتاب در مورد نتیجه اعمال بد در اون دنیا رو ذکر نکرده و به نظرم عمدا این کار رو کرده چون غیر ممکنه که خدا نادیده بگیره.
حالا موندم مرگ به همین راحتی هست که میگن یا طور دیگهای اتفاق میوفته؟ کتابی داریم با عنوان سیاحت غرب از آیتالله دستغیب که خیلی مرموز صحبت شده.
(دوستان اگر بحثی، سخنی، نظری دارن در پروفایل ارسال کنن.)