دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات سارا مرتضوی ]

امروز دو بار اونم هر بار دو ساعت برق رفت و هر دو زمان خواب بچه‌م بود و اونم گرمایی... به سختی خوابید.
یه کتاب به پیشنهاد یکی از بچه‌ها انتخاب کردم با نام سه دقیقه در قیامت که در مورد تجربه نزدیک به مرگه.
کلا بر این باور هستم که آدم به جای فرار باید آگاه باشه و الان می‌دونم اگه کسی توی کما باشه یا اتاق عمل یا اینکه هنوز خاک نشده به هیچ عنوان در موردش فکر نکنم چون داره می‌شنوه.
آدم سالم هیگ‌وقت از مرگ کسی خوشحال نمی‌شه حتی اگه دشمنش باشه.
در برنامه زندگی پس از زندگی یادمه یه خانمی می‌گفت اون موقع که مرده، یکی از آشنایان رو دیده که داشته میگفته حقشه که این اتفاق براش افتاده و تازه وقتی زنده بوده تو روش قربون صدقه هم می‌رفته
ی سری‌ها رو آدم می‌دونه ولی اونایی که ریاکارن رو دیگه معلوم نی پشت سر آدم چی میگن
خدایا خودت حواست به ما باشه اینجوری نشیم
 
نمی‌دونم چرا وقتی آهنگ تایتانیک را می‌شنوم انگار یه حس امید بهم دست میده، انگار برام یه آهنگ انگیزشی و نمیدونم چند بار تا حالا فیلم را دیدم و هر بار به نظر می‌رسه که دفعه اوله.
ارباب حلقه‌ها رو هم دوست دارم و وقتی آهنگش رو میشنون همین حس را می‌ده ولی نه به شدت تایتانیک.
 
۳۰ تیر ۱۴۰۴
امروز دوشنبه است یا سه‌شنبه؟
آنقدر زود می‌گذره و با خستگی که حساب زمان از دستم در رفته
دیشب از ۲.۳۰ بیدار شدم و پسرم مدام گریه می‌کرد، پنج دندون هم همزمان و بدتر دندون آسیاب که داره فشار زیادی وارد میکنه، همه اش دستش رو بپشخ، استومینوفین تموم شده بود و واقعا مستاصل شدم انقدر ذره ذره وجودم در حال شکنجه بود.
در آخر بردیمش بیرون و از داروخونه استومینوفین گرفتیم نیم ساعت بعدش آروم خوابید ولی وقتی بیدار شدن باز داستان همون بود.
داشتم فکر می‌کردم چطور میشه که از خستگی کم کنم و به انرژی اضافه کنم ، شاید یکم خواب بیشتر ولی هنوز راهی پیدا نکردم
کمتر حرف می‌زنم و حوصله جر و بحث با هیچکس رو ندارن، یعنی میشه گفت اعصابش رو ندارم.
یه زمانی شاید ۷-۸ سال پیش همچین زمان‌هایی کنار رودخونه می‌نشستم، یه آهنگ پلی می‌کردم و به جریان آب نگاه می‌کردم.
مجردی خیلی این زمان‌ها رو داشتم. همشون خاطره شده و رفته برای هميشه
 
یکی بود توی اینستا به عکس‌های من گیر میداد، اون زمان شیائومی ردمی ۱۰ داشتم، منم یه بار گفتم ببینم یارو کیه و چیه
بعد فهمیدم طرف بچه‌ یکی از این ... هست که خرش میره، خیلی راحت با پارتی رفته بود بهترین دانشگاه حقوق خونده بود، هس هم پز می‌داد فوق لیسانس حقوقه و زحمت کشیده، با پارتی شرکت نفت با بالاترین حقوق کارش هم امضا کردن نامه بود، ۸ تا ۱۲ ظهر، قاضی هم جدید شده بود دیگه این قسمتشو نمی‌دونم پارتی یا امتحان بوده
روتینشو پرسیدم
سه آیفون با مدل‌های مختلف داشت
می‌گفت صبح می‌رم سر کار، صبحانه کافه نزدیک اونجا میخورم، نهار می‌رم فلان کافه، بعدش می‌رم باشگاه عصر برای استراحت می‌رم فلان کافه با دوستام
۲ روز قبل جنگ ک شد یهو ناپدید شد، گفتم فلانی کجا رفتی، گفت نبودم ایران و...
فیلم آقازاده رو دیدی؟
دور از واقعیت نیست
 
۳۱ تیر ۱۴۰۴
امروز آخرین روز از ماه اول تابستون بود، برق‌ها دو الی چهار ساعت در روز میره، با قطع شدنش، آب و تلفن هم قطع میشه، هوا گرمه
ب جای خواب و استراحت کتاب می‌خونم و شب ها طی یکی دو ساعتی گه میخوابم، خوابش هم می‌بینم
پنج دندان پسرم هم‌زمان داره در میاد و هر دو ساعت ی بار جیغ میزنه، بیدار می‌شم شیرش می‌دم و بعد کلنجار می‌رم که خوابم ببره، به محض گرم شدن چشمام باز صدای اون میاد و بلند شدن من برای آروم کردنش
از این ساعت تا آخرهای شب صدای نوحه و روضه میاد نمی‌دونم کیه انقدر بی‌ملاحضه است، خدا سلامتی بده
 
۲ مرداد ۱۴۰۴
دیدین یه موقع‌ها آدم پر از حرفه ولی حرفش نمیاد؟ یا همه چیز خوبه ولی به نظرش خوب نمیاد؟
انگار در همچین موقعیتی هستم.
تبریک می‌گم دیگه الان هر کسی نمیتونه گوشت بخوره، به اندازه یه مشتش می‌شه یک میلیون به همین راحتی
همه چی میلیونی بعد به طرف می‌گم صد هزار تومن می‌گه چقدر زیاد؟!!!
با صد تومن دیگ بستنی هم بهت نمیدن
هر چی داستان @حسام.ف رو میخونم بیشتر ترغیب می‌شم که یه داستان با ژانر ترسناک بنویسم
یه بار جنایی نوشتم موفقیت آمیز بود و یه بار به شدت غمگین هر کی میخوند گریه اش می‌گرفت ولی دیگه ترسناک ....
اوه اوه اوه اوه‌‌‌‌...
 
۳ مرداد
امروز از اون روزهایی که به سرم زده، دیشب بخاطر دندون در پسرچیم هزار بار بیدار شدم، یعنی می‌تونم بگم اصلا نخوابیدم، صبح هم از ساعت ۴.۲۰ تا الان بیداره، سرم درد میکنه ولی مجبور شدم کل خونه رو جارو کنم وگرنه پسرچی جارو می‌کنه.
هی می‌خوام بنویسم تمرکز ندارم حتی حال ندارم صبحانه بخورم
 
صدای دسته میاد!
از محرم امسال چیزی نفهمیدم، محرم پارسال هم نصفه نیمه...
خداییش چطوری این قریمی‌ها بچه قد و نیم قد داشتن؟
 
الان در وضعیت خستگی مفرط و درد پا و کمر و دست هستم و خوابم نمیره
خدایا کمک کن به این بنده ایت
 
و من همچنان خسته و بیدار
و همچنان صدای ضبط یا حسین رو زیاد کردن نمی‌ذارن آدم بخوابه
 
عقب
بالا پایین