نام داستان کوتاه: نبضهای نیمهشب
نام نویسنده: مهسا ستوده
ژانرها: اجتماعی
خلاصه: نبضهای نیمهشب در بیمارستان، همزمان صدای امید و ناامیدیاند. در دل تاریکی و سکوت شب، هر تپش، گویی صدای زندگی است که به آرامی از میان دیوارهای سفید و سرد میگذرد. در این لحظات پر از انتظار، جایی میان خواب و بیداری، نبضها داستانی ناگفته از درد و شفا را روایت میکنند.
مقدمه: نبضهای نیمهشب در بیمارستان، مانند نفسهای خستهای هستند که در دل سکوت شب میزنند. در این ساعات تاریک، زمانی که همهچیز به خواب رفته، تنها صدای دستگاهها و تپشهای ضعیف بدنهاست که به یادمان میآورد زندگی همچنان در جریان است. این لحظات، پر از امید و ترس، همچون پرستاری خاموش، مراقب است تا از دست رفتن لحظهها را به تعویق اندازد
نام نویسنده: مهسا ستوده
ژانرها: اجتماعی
خلاصه: نبضهای نیمهشب در بیمارستان، همزمان صدای امید و ناامیدیاند. در دل تاریکی و سکوت شب، هر تپش، گویی صدای زندگی است که به آرامی از میان دیوارهای سفید و سرد میگذرد. در این لحظات پر از انتظار، جایی میان خواب و بیداری، نبضها داستانی ناگفته از درد و شفا را روایت میکنند.
مقدمه: نبضهای نیمهشب در بیمارستان، مانند نفسهای خستهای هستند که در دل سکوت شب میزنند. در این ساعات تاریک، زمانی که همهچیز به خواب رفته، تنها صدای دستگاهها و تپشهای ضعیف بدنهاست که به یادمان میآورد زندگی همچنان در جریان است. این لحظات، پر از امید و ترس، همچون پرستاری خاموش، مراقب است تا از دست رفتن لحظهها را به تعویق اندازد
آخرین ویرایش توسط مدیر: