زندگی را باید وامی به شمار آورد که از مرگ، دریافت کرده ایم ...

فیلسوفان مرده
سایمون کریچلى
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زوج‌های بسیاری از رابطه‌ی زناشویی خود ناخشنودند و وقت خود را صرف یافتن راهی برای بازسازی و حفظ زندگی مشترکِ خود کرده‌اند، اما بیشتر این راه ها نتیجه‌ای ندارد.

چرا که آن ها به دنبال راهی می‌گردند که طرف مقابل را تغییر دهند و او را اصلاح کنند، نه اینکه در خود تغییری ایجاد کنند...!

به یاد داشته باشیم، در هر رابطه‌ای با هر نوع و شکلی، هر کسی فقط می‌تواند خودش را تغییر دهد و نه هیچکس دیگر را ...

ازدواج بدون شکست
ویلیام گلسر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Hosein
صبحِ زود برخواستن، طعم تمام روز را عوض می کند.
کارها هم چقدر جلو می‌افتد.

میدانی؟!
صبحِ زود عطرِ غریبی دارد، عطری که در انتهای صبحِ زود تمام می شود و هرگز به مشام آن ها که تا کَمرکِش ظهر می خوابند، نمیرسد.

کسالت ، کسالت می‌آورد
خواب، خواب ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ماری می گوید: برای آدم‌ها امکان دارد حتی وقتی فاصله‌ی معقولی بین‌شان ایجادشده بهم نزدیک‌تر شوند ...

تاکاهاشی در جواب می‌گوید: البته که امکان دارد.
اما چیزی که برای یک نفر فاصله‌ی معقول است شاید برای دیگری خیلی دور به نظر برسد ...

پس از تاریکی
هاروکی موراکامی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی آدم کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا میکند، تا آخر عمر!

ابله محله
کریستین بوبن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای همه مردم همینطور است: باهم ازدواج میکنند، باز هم کمی همدیگر را دوست دارند و کار میکنند. آنقدر کار میکنند که دوست داشتن را فراموش کنند!

طاعون
آلبر کامو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در کتاب مقدس آدم برفی ها یک خط نوشته بود
فقط برای زنده ماندن، دلگرم کسی نشو...!

آدم برفی
هانس کریستین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر حرفی را می شود گفت.فقط شروعش مهم است، اولین کلمه را که بگویی باقی اش می آید.
منظور چیزی است که نباید گفته شود.چیزی که زمانش گذشته است.
هر زمانی داستان های خودش را دارد و اگر بگذاری زمانش بگذرد، بهتر است هیچ وقت درباره اش حرف نزنی.
هر چیزی زمان خودش را دارد، وقتش که بگذرد مناسبتش را از دست می دهد ...

قلبی به این سپیدی
خابیر ماریاس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک دقیقه‌ی تمام شادکامی!
آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست...؟

شبهای روشن
داستایوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در همسایگی هانا اتفاقات بسیار عجیب و غریبی رخ میدهد. درست از دورانی که پسر جدیدی تازه به منزل بغلی او نقل مکان کرده است. ولی او کی به آن جا آمده است. آیا شب پیش که هانا به خواب رفت منزل خالی نبود؟ پس برای چه همچنان خالی و متروک به نظر میرسد. هانا قادر نیست جواب این سوالات را از همسایه ی خود بگیرد. او پشت سر هم غیبش میزند. بسیار زرد بود و رنگش پریده بود. آیا هانا با یک روح در رابطه بود‌ ...

روحی در همسایگی
آر آل استاین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین