شعر °اشعار تک بیتی°

[Diako]

از خویشتنم خیر مبادا همه عمر
گر بی تو ز خویشتن خبر داشته ام

 

[Diako]

بی تو این خانه چه سلول بزرگی شده است
که دگر روشنی از پنجره اش پیدا نیست

 

[Diako]

چشم وا کردم و دیدم خبر از رویا نیست
هیچ کس این همه اندازه ی من تنها نیست

 

[Diako]

چطور این همه جریان گرفته ای در من
و مو به موی تو جاریست در خیالاتم ؟

 

[Diako]

گره ی عشق تو را هیچ کسی باز نکرد
تو خودت خواسته بودی که معما بشوی

 

[Diako]

من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم، کاش تو دریا بشوی

 

[Diako]

میل‌، میل توست‌، امّا بی تو باور کن که من‌
در هجوم بادهای سخت‌، پرپر می‌شوم

 

[Diako]

حال من خوب است اما با تو بهتر می‌شوم‌
آخ‌... تا می‌بینمت یک جور دیگر می‌شوم‌

 

[Diako]

ساده نگذشتم از این عشق، خودت می دانی
من زمین گیر شدم تا تو، مبادا بشوی....

 

[Diako]

یک لنگه کفش قرمــز جاماند پشت در
در کوچه رد پای "تو را می برند" بود