شعر °اشعار تک بیتی°

تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم...
 
خورشید روی او را نِسبت به ماه کردم
زین کار نامناسب شرمنده ام ز رویش
 
کس را به خلوتِ دلِ من جز تو راه نیست
این در به روی غیر تو پیوسته بسته باد
 
قصه می‌ بافد نگاهم با کلافی از خیال
می‌ خورد صدها گره با آرزوهای محال
 
در راه عشق، تکیه به تدبیر عقل خویش
با چتر زیر سایه‌ی بهمن نشستن است...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
چندی است به صخره سر نمی کوبد موج
انگار که با غمش کنار آمده است…
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
چون کنم از تو فراموش؟ که روزی صد بار
جلوه حسن تو در پیش نظر می‌آید
 
دل آراما نگارا !چون تو هستى
هر آن چيزى كہ بايد
هست ما را...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
دلگرمیِ شب از قدمِ روشن ماه است
چون عشق که بی روی خوشش عمر تباه است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
هر کجا او می‌رود من می‌روم دنبال او
وه! چه خوش جا کرده است آن خال مشکین بر رخش
 
عقب
بالا پایین