به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

روزهــــای تکـــراری مـــرا خستـــه نکـــرد
چیــــزی کـه مــرا از پــا درآورد
تکــــراری شدنـــم در چشمــــان او بـــود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی شعر سراغم را میگیرد
گاهـــــی
هوای تو
فرقی نمیکند
هر دو
ختم میشوند به دلتنگی من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

زًنـــــها مثل ســـکوت هستند
با کوچکترین حـــــرفی میشکنند
مًــــردها مثل « باران بهاری » هستند
هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنوز هم
از تمام کارهای دنیا
دلبستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی وقتا فقط باید لبخند بزنی و رد بشی...
بذار فکر کنند که نفهمیدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تنها یک چیز دشوار است؛ آن هم پرسیدن اسم است.
سوال را چگونه بیان کنی تا به جواب برسی؟
اطلاعات نحیف بر روی سوال می‌غلتند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خسته شدم از شرح احوالات خودم
دلم یک نفر می خواهد
که مرا بلد باشد
که تا آمدم ل*ب بگشایم
بر دهانم دست بگذارد و بگوید
چیزی نگو میدانم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زلال که باشی
دیگران سنگهای کف رودخانه ات را میبینند، بر میدارند و نشانه میروند،
درست سوی خودت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل تنگــی یعـنـی تــــــ♥ــو
تــو یعــنـی
هـَمـ ه ی ِ دُنـیـایِ مــَ ن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه تراژدی غمناکی است ؛
وقتی ...
برای همه کـــَسـَت
هیچکس نباشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا