نه به چیزی تعلق دارم
و نه چیزی متعلق به من است.
با یکی از همین نسیم‌ها می‌توانم بروم.
 
زمانی که هیچکس صبحها بیدارت نمیکند و زمانی که هیچکس شبها برای تو صبر نمیکند
و زمانی که میتوانی هرکاری میخواهی انجام دهی، چه صدایش میکنی؟ آزادی یا تنهایی؟

{ چارلز بوکوفسکی }
 
عدالت همیشه نمی‌درخشد
گاهی چهره‌اش را پشت ظلم پنهان می‌کند
تا بفهمی، نوری که پیداست، همیشه حق نیست.
 
  • upset
واکنش‌ها[ی پسندها]: BISEl
تفاوت است میان مردن در سیاهی ها با مردن در روشنایی ها، مردن در میان حسرت ها و یا رویاهایت..
دروغ می گویند ما در مرگ هم شبیه هم و برابر نیستیم...
 
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی اگر گلوله‌ای به سمتم شلیک شود
سرم را هم خم نخواهم کرد.
یعنی اگر برای بریدن این رگ
تیغ در خانه نباشد
تا مغازه هم نخواهم رفت.
 
دلم برای ساده بودنش تنگ شده — برای نگاهی که هیچ‌کس جدی نگرفت، برای رؤیایی که دنیا اجازه نداد به بار بنشیند.

او دخترِ بی‌پناهِ روزهای ناعادل بود، و من شاهدِ فرو رفتنش در سایه‌هایی که از تبعیض ساخته شده بودند.

هرچه بیشتر به نبودش فکر می‌کنم، جهان بی‌صدا‌تر می‌شود.

نه اشکی آرامم می‌کند، نه واژه‌ای باری از دلم برمی‌دارد.
 
گاهی فکر میکنم که چه چیزی باعث نگه داشتن آدمای گذشته زندگی مون که نه با انها آینده ای داریم و نه می خوایم آینده ای داشته باشیم میشه می بینم جوابش یه کلمه است: خشم... خشم از دروغ هایی که شنیدیم، خشم از تخریب سیاستمدارانه و پا شکنی ها و زیراب زنی ها و ..‌. گاهی شاید تصور کنیم کسی رو خیلی دوست داریم ولی عمیق که نگاه می کنیم می بینیم نه این دوست داشتن نیست بلکه از اون آدم خشمگینیم ..خشم بابت کارهایی که در حقمون انجام دادن و انتظارش نداشتیم این ادم بهمون آسیب برسونه، بهمون دروغ بگه، فریبکار باشه و...

+
ولی من دیگه حتی ازت خشمگینم نیستم چون بیشتر از این ازت انتظار ندارم...
 
عقب
بالا پایین