شعر اشعار نیم بیتی

عشقت از دایره عقل، برون کرد مرا
داخل سلسله اهل جنون کرد مرا
 
تو را چون من فراوانند ،مرا چون تو کجا باشد؟!
 
ای دل به صبر کوش که هر چیز بگذرد
 
زان دلخوشیم و شاد که جان بخش ما تویی

مولانا
 
گر تو را خاطر ما نیست ،خیالت بفرست

سعدی
 
ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست

سعدی
 
بردی دل و در کمین جانی

انوری
 
کس به چشمم در نمی‌آید که گویم مثل اوست

سعدی
 
گر بخوانی، ور برانی، بر منت فرمان رواست
 
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی ؟!

@رهگذر
 
تو را در دلبری دستی تمام است

مولانا
 
گریه کردن پیش بی دردان ندارد حاصلی

صائب تبریزی
 
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
 
‏ای همه خوبی در آغو*شِ شما

•سنایی
 
ای توبه‌ام شکسته، از تو کجا گریزم
 
دل جمله حکایت از بهار تو کند ...

  • مولانا
 
کس را به خلوتِ دلِ من، جز تو راه نیست
 
ز جهان کناره کردم که تو در کنارم آیی
 
به دو چشم من ز چشمش چه پیامهاست هر دم
 
عقب
بالا پایین