مشاعره | مشاعره واژه نما |

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع m.amir
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
نیازمند

چو نو گل کویر، به باران نیازمند
در غربتم ، به دیدار یاران نیازمند

یه لحظه هم ز درد، دلم را محال نیست
گم گشته ام میان هزاران نیازمند
باران

کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند


قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها
رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند
 
باران

کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها
رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند
قطره
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
 
ابرو
مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
 
ابرو
مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
خون

از خون دل نوشتم، نزدیک دوست نامه
«اِنّی رَأیتُ دَهراً، مِن هَجْرِکَ القیامه
 
خون

از خون دل نوشتم، نزدیک دوست نامه
«اِنّی رَأیتُ دَهراً، مِن هَجْرِکَ القیامه
نامه
نامه‌ای دیگر نوشتم کاش آن را خوانده باشد

کاش او هم مثل من، پابند عشقش مانده باشد
 
نامه
نامه‌ای دیگر نوشتم کاش آن را خوانده باشد

کاش او هم مثل من، پابند عشقش مانده باشد
کاش

کاش از دل بی دل خبری داشته باشد
زین قصهٔ مشکل خبری داشته باشد
 
کاش

کاش از دل بی دل خبری داشته باشد
زین قصهٔ مشکل خبری داشته باشد
خبر

مرد هشیار منم، کم خبر از عالم نیست
وین کسی داند، کز عالم ما با خبر است
 
عالم

من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 6)
عقب
بالا پایین