بله من مرگم هم برا کسی نبود تو مرگم شاهد نمایش شور و شادی رفیقام بودم
تا حالا کسی ظاهری تظاهر به دوستی باهات کرده ولی همون ضربه هایی بهت بزنه که دشمنت هم نزنه؟
خیلی وجودت پر از عصبانیته.
من تا به حال دوستی نداشتم.
چرا از دست رفیقت عصبانی هستی؟
بله من مرگم هم برا کسی نبود تو مرگم شاهد نمایش شور و شادی رفیقام بودم
تا حالا کسی ظاهری تظاهر به دوستی باهات کرده ولی همون ضربه هایی بهت بزنه که دشمنت هم نزنه؟
آرهشاید راحت تر،
موافقی فریاد زدن چیزی که نیستی وقتی همه واقعیتو میدونن مسخره کردنه خودت و سوژه کردنه خودته؟! : )
در اینجا لیموآره
اسمت؟
من از گذشته ام فرار نمیکنم. با ترسم روبرو میشم. چون گذشته ای که ازش فرار میکنم ی روز میاد و بد تر از قبلمنو میترسونه! این گذشته میتونه ی رابطه خراب شده یا عشق شکست خورده یا ...شایان :)
چجوری گذشته ای که تموم شده رو با تمام خاطرات قشنگ و تلخش رها میکنی و ضفحه جدیدی تو زندگیت باز میکنی؟
اتفاقی که همیشه برام افتاده و کاری که همیشه میکنم...من از گذشته ام فرار نمیکنم. با ترسم روبرو میشم. چون گذشته ای که ازش فرار میکنم ی روز میاد و بد تر از قبلمنو میترسونه! این گذشته میتونه ی رابطه خراب شده یا عشق شکست خورده یا ...
اگه احساسی داشتی که هیچ کس درکش نمیکرد چیکارش میکردی؟