یکیش اینه که اگه اون روز زودتر میرفتیم، میتونستم یه نفرو ببینم اما دیر شد و ایشونم توی تصادف فوت شدن.واقعیتش به غیر از اون هیچی نمیخوام.
بزرگترین حسرت رندگیت؟
همین سوال
یکیش اینه که اگه اون روز زودتر میرفتیم، میتونستم یه نفرو ببینم اما دیر شد و ایشونم توی تصادف فوت شدن.واقعیتش به غیر از اون هیچی نمیخوام.
بزرگترین حسرت رندگیت؟
هنور خودمو نکشتمیکیش اینه که اگه اون روز زودتر میرفتیم، میتونستم یه نفرو ببینم اما دیر شد و ایشونم توی تصادف فوت شدن.
همین سوال
لطفا به خودت فرصت زندگی بده.هنور خودمو نکشتم
چی خیلی ناراحتت میکنه؟
کاش دروغگو بودم ولی نه نیستملطفا به خودت فرصت زندگی بده.
اینکه کسی ندونسته قضاوتم کنه و روی حرفشم پافشاری کنه.
توی زندگیت دروغ میگی؟
مهمترینش خدا.کاش دروغگو بودم ولی نه نیستم
چی بهت امید میده؟
رفتار بد آدم ها یادم نمیمونه و دوباره و دوباره و دوباره میبخشمشونمهمترینش خدا.
بهترین خصوصیت درمورد خودت؟
قبلا این بود که خیلی امیدوار بودم و سعی میکنم مدام توی تاریکیا یه نقطه روشن بسازم.رفتار بد آدم ها یادم نمیمونه و دوباره و دوباره و دوباره میبخشمشون
همین سوال
قبلا این بود که خیلی امیدوار بودم و سعی میکنم مدام توی تاریکیا یه نقطه روشن بسازم.
الانم هستم اما نه مثل قبل. گاهی. ولی دارم سعی میکنم همچنان همین نگاهو داشته باشم.
شعر مورد علاقت
چقدر قشنگ بود.در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست
اشکم که به دنبال تو آواره ی شوقم
یارای سفر با تو و رای وطنم نیست
این لحظه چو باران فرو ریخته از برگ
صد گونه سخن هست و مجال سخنم نیست
بدرود تو را انجمنی گرد تو جمع اند
بیرون ز خودم راه در آن انجمنم نیست
دل می تپدم باز درین لحظه ی دیدار
دیدار ‚ چه دیدار ؟ که جان در بدنم نیست
بدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهاییست
من بسته ی دامم ره بیرون شدنم نیست
در ساحل آن شهر تو خوش زی که من اینجا
راهی به جز از سوختن و ساختنم نیست
تا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز
روزی که نشانی ز من الا سخنم نیست
شفیعی کدکنی
راستی من شارژم کمه شاید یهو برم.
عاشق شدی؟
اگه بگم دیگه حتی صدامو یادم نمیاد باور میکنی؟ امروز اسمم فراموش کردم. وصیت کردم که حتی سنگ قبرمم اسم نداشته باشه. واقعا برای سوالت پاسخی ندارم. تو لیمو صدام کن.چقدر قشنگ بود.
نه
باشه
اسمت چیه