همگانی [ الآن چه احساسی داری؟ ]
- نویسنده موضوع Zizi
- تاریخ شروع
یه بنده خدایی یبار اومد بدون اینکه از دلیل کارم مطلع بشه به طور غیر مستقیم ازم نقد کرد، الان دقیقا همون کارو کرد، نمیدونم از اینکه عمق این ادم انقد سطحیه خنده‌م بگیره یا اینکه ذره ای .... خلاصه که من کار خودمو با نظر خودم تایید میکنم و انجام میدم چوُن درستشم همینه، خلاصه کارتونو کنید حتی اگه بگن اشتباست ..
هوووف فقط تمام شوُ دوست ندارم شب بیداری و اضطراب رو : )))
هوووف فقط تمام شوُ دوست ندارم شب بیداری و اضطراب رو : )))
داره قلبم از جاش در میاد.
چو طوفان سختی‌ست نشانی ِ من .
وِری اَنگری
از ساعت ۱۰ صبح تا الان سر کلاسم، خسته‌م؟! بله‌ه‌ه‌ه پشیمونم؟! خیر راضیم؟بله ادامه دارد؟! بله :خسته::
امیدوارم. امیدوار به آینده، حتی به یک ثانیه ی بعد
آقا عاااالی!
بالاخره بعد دوسال سخت به یه زندگی معمولی رسیدم، نمی دونی چقد دل انگیزه ...
حسم مث تابستون دوسال پیشه انگار قراره با زیباترین های دنیا آشنا شم امیدوارم که مث این دو سال نگذره...
با بعضی آدمای زندگیم مث مادری که با پاره تنش و عزیزترینش رفتار می کنه، رفتار کردم لیاقت بیشترین صداقت ها، بیشترین اعتمادها و... بودم نه این همه که از سرگذروندم.. اینکه هیچوقت پشیمون نبودن، اینکه هیچوقت عذرخواهی نکردن، اینکه هیچوقت لازم ندیدن توضیح بدن یه یه بخش سیاه تو قلبم و ذهنم مونده گرچه هنوزم اونا پاره تن منند...
حسم مث تابستون دوسال پیشه انگار قراره با زیباترین های دنیا آشنا شم امیدوارم که مث این دو سال نگذره...
با بعضی آدمای زندگیم مث مادری که با پاره تنش و عزیزترینش رفتار می کنه، رفتار کردم لیاقت بیشترین صداقت ها، بیشترین اعتمادها و... بودم نه این همه که از سرگذروندم.. اینکه هیچوقت پشیمون نبودن، اینکه هیچوقت عذرخواهی نکردن، اینکه هیچوقت لازم ندیدن توضیح بدن یه یه بخش سیاه تو قلبم و ذهنم مونده گرچه هنوزم اونا پاره تن منند...
توی این روزها خبرهای خوبی رو میشنوم.. بعد ی خستگی های طولانی و آزاردهنده
اینم یکی دیگه.. خوشحالم برات امیدوارم همیشه حالت خوب و روبه راه باشه -53--53-
عالیم
^^
^^بغضی وقتا اتفاقایی میفته که آدم میبینه اصلا مهم نیست که چه اتفاقایی پیرامونش میفته نمیدونم کی باهاش صادق یوده کی نه کی کلاهبرداره کی نه کسی دوست داره کی دشمنته ... مطلقا هیچی برات مهم نیست هیچی...
فک کنم از اون دسته ادما باشم که روز مرگمم علت مرگم مشخص نشه...
بعضی آدما اونقد باورت دارن که حتی به شوخی دروغ میگی باور می کنن حقیقتا آدم شرمش میاد از خودش که با آدمایی نشست و برخاست کرده که ...
فکر را که دارم، اما خیال را تو با خود برده‌ای.