دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

نه واقعا هستن، قدیما خواهر و برادرم تعریف میکردن که نزدیک شهرمون، یه رودخونه کوچیکی هست، اونجا همیشه صدای آواز می اومده. اینا هم بچه بودن، میرفتن کنار آب بازی کنن صدای آواز رو می‌شنون، گاهی هم بینش صدای گریه می‌اومده. میگفتن نزدیک که شدیم، یه پیرزن مو حنایی انگار موهاش رو حنا گذاشته، لباس مشکی پوشیده و عصاشو دستش گرفته و یا خندیده، یا گریه کرده. می‌گفتن چهرش به قدری وحشتناک بوده که همون لحظه پا به فرار گذاشتن odat_et3d_jc_ghey
چهره وحشتانکی دارن😂😂ولی من میگم ما بیشتر اونا رو ترسناکتر کردیم
 
عقب
بالا پایین