RED Qᴜᴇᴇɴ
مدیر آزمایشی تالار ردهبندی+ شایعه نویس
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
منتقد
طـراح
ژورنالیست
تیم تگ
گرافیست
نویسنده نوقلـم
پرسنل کافهنـادری
بعد یهو شروع کرد به سفت کردن خودشساعت 12 شب بود که از خونه زد بیرون
میگفت سرم درد میکنه
وقتی آمد خونه حالش ی جوری بود
رفت زیر پتو
مامانم رفت پیشش تا ببینه چشه
پاهاش دستاش سیخ سیخ شد
یهو نفسهای عمیقی کشید و خیلی یهویی از جاش بلند شد و ی جوری بدو بدو کرد که بره بیرون
محکم خورد به دیوار و افتاد زمین