در حال تایپ رمان ترسناک نقش‌ الآخِر | سارا مرتضوی

سارا مرتضوی

مترجم آزمایشی
رمان‌خـور
نویسنده افتخاری
مقام‌دار آزمایشی
فرشته زمینی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,423
پسندها
پسندها
4,408
امتیازها
امتیازها
328
سکه
2,028
نام رمان: نَقش الآخِر
نویسنده: سارا مرتضوی
ژانر: ترسناک، معمایی، عاشقانه
ناظر: @Blu moon

خلاصه:
نویسنده‌ای به‌نام «آرش» پس از چند سال شکست، ناگهان رمان‌هایی خارق‌العاده می‌نویسد که الهامشان را در خواب دریافت می‌کند. اما وقتی نسخه‌ خطی جدیدش را برای چاپ می‌فرستد، پیرمرد ناشناسی به خانه‌اش می‌آید و می‌گوید:
«تو داستان خودت رو ننوشتی... تو پیمان ما رو با خونت امضا کردی.»
از آن لحظه به بعد، آرش در می‌یابد که کتاب‌هایش فقط تخیل نبوده‌اند—بلکه ترجمه‌هایی از زبان جنیان بوده‌اند که به‌واسطهٔ او به دنیای انسان فرستاده شده‌اند، و آخرین کتاب، دستور آغاز جنگ میان جنیان و انسان‌هاست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

8e8826_23124420-029b58f3e8753c31b4c2f3fccfbe4e16.png


نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان، قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ رمان]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ رمان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]

برای سفارش جلد رمان، بعد از ۲۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از رمانتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ رمان]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن رمانتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

بعد از ۱۰ پست‌ برای درخواست کاور تبلیغاتی، به تاپیک زیر مراجعه کنید:
[درخواست کاور تبلیغاتی]

برای درخواست تیزر، بعد از ۱۵ پست به این تاپیک مراجعه کنید:
[درخواست تیزر رمان]

پس از پایان یافتن رمان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان رمانتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ رمان]

جهت انتقال رمان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

برای آپلود عکس شخصیت های رمان نیز می توانید در لینک زیر درخواست تاپیک بدهید:
[درخواست عکس شخصیت رمان]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
مقدمه

این‌ها آخرین کلماتی‌ست که با خط خودم می‌نویسم، اگر هنوز خطی مانده باشد.
از وقتی که آن جمله را خواندم، نه، فقط دیدم... چیزی در من باز شده.
صدایی که پیش‌تر به رؤیا محدود بود، حالا در میان سکوت حرف می‌زند.
دیگران گفتند این فقط یک متن است. اما هیچ‌کس نپرسید چرا هرکه آن را خواند، دیگر ننوشت.
یا اگر نوشت، با جوهر نبود.
«نقش»‌اش را بر تن من هم حک کردند.
حالا که نوبت من رسیده، فقط می‌خواهم کسی باشد که قبل از باز شدن کتاب، این صفحه را ببندد.
اگر هنوز می‌شود بست.
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین