کافه کتاب کتاب‌هایی که میخوانیم!

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع سونی
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
گفتم به همین سادگی است، آدم این همه به خود مغرور است که خیال می‌کند هیچ‌وقت از کار نمی‌افتد، بعد یک‌باره می‌بيند که دنیا با سرعت دور می‌شود و او جا مانده است.

سال بلوا | عباس معروفی
 
ما در اطلاعات غرق هستیم و در قحطی هوش و خرد به سر می‌بریم.

اشراف زادگان فقیر - رضا حیات‌الغیب
 
مشکلی نیست،کسانی که با تاریکی روبه رو نمی شوند، هرگز قدر و قیمت نور را نمی فهمند.

میخواهم بمیرم، ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم/ بک سهی
 
غمناک؟ هیچ‌چیز غمناکی نیست عزیز این دنیا همین است. می‌خورد ماهی بزرگ ماهی کوچک را ظالم مظلوم را می‌خورد برای زنده ماندن فقط یک راه هست: جنگیدن! پس چه کار باید کرد؟ نباید ماهی کوچک بود.

ملت عشق / الیف شافاک
 
به قول مامانی کتاب فروشی جایی است که ده‌ها هزار نویسنده مرده و زنده کنار همدیگر زندگی می‌کنند اما کتاب‌ها ساکت و خاموش‌اند آنها در سکوت خودشان باقی می‌مانند تا کسی بیاید و آن‌ها را ورق بزند فقط در صورتی که من زمان کافی برای انجام این کار را داشته باشم آنها داستان‌های‌شان را خونسردانه با جزئیات تعریف می‌کنند.

بادام / وُن پیونگ سون
 
هر وقت پولی به دست می‌آورم اول از همه به سراغ کتاب می‌روم. نمی‌دانی وقتی چند کتاب تازه در کیفم دارم چه احساس نشاطی می‌کنم‌ زندگی واقعی من در کتاب می‌گذرد.

یک پرونده کهنه / رضا جولایی
 
اشتباه نکنید. خوب بودن را مسخره نمی‌کنم که تشریح کردنش خیلی مشکل‌تر از بدی است و خیلی هم پیچیده‌تر اما بعضی اوقات تحمل کردنش سخت است.

آدمکش کور / مارگارت اتوود
 
علمی که عمل نشود، فقر است.

اشراف زادگان فقیر - رضا حیات‌الغیب
 
من چون شن چون برف بودم رویش
می‌نوشتند دوباره می‌نوشتند پاکش می‌کردند.

آدمکش کور / مارگارت اتوود
 
حس می‌کرد که دائما در زندگی‌اش درجا می‌زند و گرفتار دور باطل شده است.

سکوت بره‌ها - توماس هریس
 
عقب
بالا پایین