FarzaneFarzane عضو تأیید شده است. معاون اجرایی پرسنل مدیریت معاون اجرایی فرشته زمینی مدال فرشته زمینی با پشتکار عالی پشتکار خیلی خوب محبوب مسئولیت پذیر پشتکار خوب خانم نمونه مدیر اجرایی انجمن مدیر ارشد مدیر رسمی حمایت رتبه اول مسابقات نوشتهها نوشتهها 2,806 پسندها پسندها 10,513 امتیازها امتیازها 503 سکه 8,198 امروز در 00:01 #951 ای دیده، تیز منگر در رویِ نازکِ او کز غایت لطافت، تابِ نظر ندارد
seti keuty کاربر خودمانی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 259 پسندها پسندها 808 امتیازها امتیازها 133 سکه 464 امروز در 00:03 #952 جز تو، جهانی به خطا بود و نبود،هرچه بود، سایهای از نور تو بود. تو شدی شعر، غزل، خواب و سکون،دلِ من… تنگتر از تنگ غروب
جز تو، جهانی به خطا بود و نبود،هرچه بود، سایهای از نور تو بود. تو شدی شعر، غزل، خواب و سکون،دلِ من… تنگتر از تنگ غروب
FarzaneFarzane عضو تأیید شده است. معاون اجرایی پرسنل مدیریت معاون اجرایی فرشته زمینی مدال فرشته زمینی با پشتکار عالی پشتکار خیلی خوب محبوب مسئولیت پذیر پشتکار خوب خانم نمونه مدیر اجرایی انجمن مدیر ارشد مدیر رسمی حمایت رتبه اول مسابقات نوشتهها نوشتهها 2,806 پسندها پسندها 10,513 امتیازها امتیازها 503 سکه 8,198 امروز در 00:04 #953 دانی چرا به دامنت آویخته دلم؟ خود را به این بهانه به کوی تو میکشد
seti keuty کاربر خودمانی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 259 پسندها پسندها 808 امتیازها امتیازها 133 سکه 464 امروز در 00:06 #954 آه از این باران که میریزد به چشم،مانده بر دیوارِ سینه، جای تو، هرچه گشتم تا تو را پیدا کنم،خاک بود و ردّ پایی از گَمینو
آه از این باران که میریزد به چشم،مانده بر دیوارِ سینه، جای تو، هرچه گشتم تا تو را پیدا کنم،خاک بود و ردّ پایی از گَمینو
seti keuty کاربر خودمانی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 259 پسندها پسندها 808 امتیازها امتیازها 133 سکه 464 امروز در 00:07 #955 چشم تو شعر جهان است و دلم بیتِ غزل،بی تو هر روز، تکرارِ کسالت باشد. وقتی میخندی، خورشید هم میداند،زیباترین قصهی هستی، همین لب باشد.
چشم تو شعر جهان است و دلم بیتِ غزل،بی تو هر روز، تکرارِ کسالت باشد. وقتی میخندی، خورشید هم میداند،زیباترین قصهی هستی، همین لب باشد.
seti keuty کاربر خودمانی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 259 پسندها پسندها 808 امتیازها امتیازها 133 سکه 464 امروز در 00:07 #956 بگو به باد که آواز من نگیرد یاد،که نیست در این شبِ تاریک، هیچ فریادی جز آه. تو رفتی و ماند این خانه، بی تو سرگردان،شبیه گلدانی که مانده است بدونِ آب.
بگو به باد که آواز من نگیرد یاد،که نیست در این شبِ تاریک، هیچ فریادی جز آه. تو رفتی و ماند این خانه، بی تو سرگردان،شبیه گلدانی که مانده است بدونِ آب.