کاش میشد بچـگی را زنده کرد...کودکی شد کودکانه
گـریه کرد
شعر قــــــهر قـــــهر تا قیامت را سرود! آن قیامت
که دمــــی بیشتر نبود
فــــــاصله با کودکی هایمان چه کرد؟ کــــــــاش میشد
بچگانه
خـــــــــنده کرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آטּ قــבر نیـــآمـَבے
از چهـــرـه امْـ بهــــآر . ., برگـــ بـه برگـــ ریـפֿـﭞ
پایـیـــز شـُבمـ . .؛ בیـگـر نیــــــآ .
آشـفـتــــه مــﮯشـوב פֿـوآب هــآے رنـــگـﮯ اَمـ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در پی ات رنج می کشم
پس چرا گنجم میسر نمی شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تقصیر تو نیست
هرچه هست زیر سر پاییز است
که به نسیمی عقل را می رباید
تا دل
بی اگر و امایی
تنگ تو شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بس که دیوار دلم کوتاه است
هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد، به هوای هم که شده
سرکی می کشدو می گذرد..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ساکنان دریا پس از مدتی صدای
دریا را نمی شنوند
چه سخت است قصه ی عادت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در نگاه کسانی
که پرواز را نمی فهمند،
هر چقدر اوج بگیری کوچکتر می شوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خاطرات نه سر دارند و نه ته
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند
می رسند
گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند،داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند
خاطرات تمام نمی شوند...تمامت می کنند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای بعضی دردها
نه میتوان گریه کرد نه فریاد زد
برای بعضی دردها فقط میتوان
نگاه کرد و لبخند زد و
بی صدا شکست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا
خالی از هرچه فراق
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من دلم تنگ خودم گشته و بس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین