در حال تایپ رمان موهبت جنون | پریا شریفی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Pariya.sh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Pariya.sh

کاربر جدید
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
11
پسندها
پسندها
53
امتیازها
امتیازها
13
عنوان: موهبت جنون
ژانر: روانشناختی، عاشقانه، جنایی
نویسنده: پریا شریفی
خلاصه:
سال‌ها دروغی را که نامش خوشبختی بود زندگی می‌کرد، اما هیچ‌گاه توقع نداشت دریای طوفان زده‌ی روزگار تمام آن رویای شیرین را ببلعد‌ و سینه‌اش را با موج خفقان‌آور خیانت پر کند. حال با قتل ناگهانی قاتل روحش همه چیز به یک‌باره در هاله‌ای از ابهام فرو می‌رود… .
 

8e8826_23124420-029b58f3e8753c31b4c2f3fccfbe4e16.png

نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان، قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ رمان]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ رمان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]

برای سفارش جلد رمان، بعد از ۱۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از رمانتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ رمان]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن رمانتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

بعد از ۱۰ پست‌ برای درخواست کاور تبلیغاتی، به تاپیک زیر مراجعه کنید:
[درخواست کاور تبلیغاتی]

برای درخواست تیزر، بعد از ۱۵ پست به این تاپیک مراجعه کنید:
[درخواست تیزر رمان]

پس از پایان یافتن رمان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان رمانتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ رمان]

جهت انتقال رمان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

برای آپلود عکس شخصیت های رمان نیز می توانید در لینک زیر درخواست تاپیک بدهید:
[درخواست عکس شخصیت رمان]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
مقدمه:
در تاریکی محض، مرز مغز و کابوس
جایی که صداها بی‌اجازه وارد می‌شوند
و خاطره‌ها شکل هیولا می‌گیرند،
من گم شده بودم.
نه اسمی، نه چهره‌ای،
فقط توده‌ای از هذیان، زخم و زمزمه‌های مرگ.
یک دم مسیحایی آن سایه‌ی خاکستری، مجرای نفس کشیدنم را باز کرد و‌ من،‌ غل و زنجیر شده می‌خواهم در عمیق‌ترین نقطه‌ی تبعیدگاهش غرق شوم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین