RED Qᴜᴇᴇɴ
مدیر رسمی تالار ردهبندی
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
منتقد
طـراح
تیمتعیینسطح
گرافیست
نویسنده نوقلـم
فرشته زمینی
بعد یهو شروع کرد به سفت کردن خودشساعت 12 شب بود که از خونه زد بیرون
میگفت سرم درد میکنه
وقتی آمد خونه حالش ی جوری بود
رفت زیر پتو
مامانم رفت پیشش تا ببینه چشه
پاهاش دستاش سیخ سیخ شد
یهو نفسهای عمیقی کشید و خیلی یهویی از جاش بلند شد و ی جوری بدو بدو کرد که بره بیرون
محکم خورد به دیوار و افتاد زمین