مشاعره | مشاعره مشروط |

ای بی نشان محض نشان از که جویمت

گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت

گناه
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان

همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست

----------

عشق
 
عاشقی ای دوستـــــــان کار دل است کار دل البتّه کاری مشکل است
مبتلای دل گــرفتـــــار بلا است ای خوشا آن دل که این سان مبتلاست

عاشقی
 
تار و پود هستی‌ام بر باد رفت اما نرفت
عاشقی‌ها از دلم، دیوانگی‌ها از سرم


بیابان
 
در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور


دیوانه
 
عقب
بالا پایین