یک دم اگر چه ما را غم وا نمی گذارد
آنجا که با تو باشم غم پا نمی گذارد
 
غمت پشتِ پنجره نشسته است،
با صدای بلند کتاب می‌خوانم،
دو فنجان قہوه سرد می‌شود،
کتاب را می‌بندم‌،
می‌گویی:
ادامه نمی‌دهی؟!
سرم را بلند می‌کنم، نیستی‌‌...!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
یادم معطر میشود وقتی که یادت میکنم
ای یاد تو مستانگی هشیار مگذارم مرا
 
عقب
بالا پایین