تو همانی که توانی بکشانی دل ما را به جهانی که دلم میخواهد
در دلِ ویرانی،
آخرین دلخوشیام
چشمِ ویرانگرِ توست...
خسته از جنگیدن،
آخرین فرصتِ صلح
عشقِ عصیانگرِ توست
کاش غیر از من و تو، هیچکس باخبر از ما نشود
نوبتِ بازیِ ما باشد و دیگر هرگز
نوبتِ بازیِ دنیا نشود...
آخرین ویرایش توسط مدیر: