دیگر در قلب من نه عشق نه احساس

دیگر در جان من نه شور نه فریاد

دشتم، اما در او نه نالهء مجنون..!

کوهم، اما در او نه تیشهء فرهاد..!

@Riot
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دیگر در قلب من نه عشق نه احساس

دیگر در جان من نه شور نه فریاد

دشتم، اما در او نه نالهء مجنون..!

کوهم، اما در او نه تیشهء فرهاد..!

@Riot
دل‌نشین‌تر می‌شود،
وقتی که او

می‌نشیند با دلت،
در گفت و گو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دل‌نشین‌تر می‌شود،
وقتی که او

می‌نشیند با دلت،
در گفت و گو
و عشق “قافیه” اش گرچه مشکل است اما

خدا اگر که بخواهد “ردیف” خواهد شد ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
و عشق “قافیه” اش گرچه مشکل است اما

خدا اگر که بخواهد “ردیف” خواهد شد ...
در گلویم گیر کرده،
زخم یک بغضِ غریب

فرصتی از اشک می جویم،
که رسوایش کنم …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل گل های ترک خوردهء کاشی شده ام

بعد تو پیر که نه، من متلاشی شده ام..!
در گلویم گیر کرده،
زخم یک بغضِ غریب

فرصتی از اشک می جویم،
که رسوایش کنم …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مثل گل های ترک خوردهء کاشی شده ام

بعد تو پیر که نه، من متلاشی شده ام..!
ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لالهٔ سیراب نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین