مشاعره | مشاعره مشروط |

کنجکاو شدم اینکه چرا حوصله ای نیست
اعصاب خراب است چرا مسئله ای نیست؟


علت
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
که دوستانِ وفادار بهتر از خویشند

غلام همت رندان و پاکبازانم
که از محبت با دوست، دشمن خویشند

امید
 
از آتش عشق صنم دلکش ما
افتاده مدام آتشی در کش ما

پروانه پرسوخته ما را داند
تو پخته نه ای چه دانی این آتش ما

فکر
 
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

نامه
 
قاصدک های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم می توان از یاد برد

ای که می پرسی چرا نامی ز ما باقی نماند
سیل وقتی خانه ای را برد از بنیاد برد

معرفت
 
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی
معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟


قناری
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است

محرم اسرار
 
عقب
بالا پایین