چهار پارت ارسال شد عزیزم
۱۴ پارت چک نشده.
وقت داشتی چک کن، من هم فعلاً پارت نمیذارم.
۱۴ پارت چک نشده.
وقت داشتی چک کن، من هم فعلاً پارت نمیذارم.
بهتر دید از راه سیاست وارد شود. چای زعفرانی برای تسکین خستگی خوب بود. آماده که شد، پشت درب اتاق خواب ایستاد. نفس عمیقی کشید و دستگیره را آهسته پایین داد. بوی سیگار به سرفهاش انداخت. نگاه کنجکاوش او را نشسته بر صندلی چوبی راک شکار کرد. با بالاتنهی لُخت، هوای دم گرفتهی شهر را از پشت پنجره تماشا میکرد و سیگار هم طبق معمول وصلهی جانش بود. چند قدمی جلو رفت.
- حالت خوبه؟
سر به سمتش چرخاند. نگاهش از روی صورتش سر خورد و به فنجان درون دستش رسید. گوشهی ل*بش کمی بالا رفت.
- من حالم خوبه، بهتره تنهام بذاری.
معنی حرف محترمانهاش همان «برو گمشو» بود! به دیوار تکیه زد و استکان چای را روی طاقچه...
- حالت خوبه؟
سر به سمتش چرخاند. نگاهش از روی صورتش سر خورد و به فنجان درون دستش رسید. گوشهی ل*بش کمی بالا رفت.
- من حالم خوبه، بهتره تنهام بذاری.
معنی حرف محترمانهاش همان «برو گمشو» بود! به دیوار تکیه زد و استکان چای را روی طاقچه...