پارت ۲۱۱

نکات قوت:
توصیفها طبیعی و زندهست (بهویژه قفس کبوترها و صحنهی اتاق).
دیالوگها احساسی، طبیعی و هدفدارن.
لحن شخصیتها متمایزه و باورپذیر.
انتقال درونیات ماهبانو با ظرافت انجام شده.
نثر استاندارد و جملهبندی روان.
***

«به سوی خانه پرواز کرد، اول از همه سمت تراس رفت»

«بهسوی خانه پرواز کرد و اول از همه بهسمت تراس رفت.»
(استفادهی درست از «و» برای پیوستگی جمله.)

«در حصار توریهای ریز فلزی برای خود جست و خیز کنان بال میزدند.»

«در حصارِ توریهای ریز فلزی، برای خود جستوخیزکنان بال میزدند.»
(نیاز به ویرگول بعد از «فلزی» و استفاده از نیمفاصله در «جستوخیزکنان».)

«ماهبانو کارش این بود که دور از جمع با کبوترهای امید خلوت کند»

«ماهبانو عادت داشت دور از جمع با کبوترهای امید خلوت کند.»
(جملهی اولی خشک است، دوم طبیعیتر.)

«دخترک دیوانه! میخواست خودش را بکشد؟!»

«دخترکِ دیوانه! میخواست خودش را بکشد؟»
(علامت «؟!» در متون رسمی استفاده نمیشود؛ فقط یکی کافی است.)

«آلبوم را از بین پنجههای شل شدهاش گرفت»

«آلبوم را از میان پنجههای شلشدهاش گرفت.»
(بهکارگیری درست «میان» و نیمفاصله.)

«موهایش را نوازش کرد، مثل سیم ظرفشویی میماند!»

«موهایش را نوازش کرد؛ مثل سیمظرفشویی میمانْد!»
(نیمفاصله و علامت «؛» برای جداسازی دو جملهی هممعنا.)

مو طلایی من دیگه نبود.

موطلاییِ من دیگر نبود.
(نوشتار درست ترکیب و حذف واژهی محاورهای «دیگه».)

«فاطمه شال پلیسهاش را از سر برداشت و جلوی پایش دو زانو نشست.»

«فاطمه شالِ پلیسهاش را از سر برداشت و جلوی پایش دوزانو نشست.»
(ترکیب درست: «دوزانو»، نه «دو زانو».)

«بدبختیهای او هم همین طور روی دور تند قرار داشت»

«بدبختیهای او هم انگار روی دورِ تند افتاده بود.»
(عبارت عامیانه بهشکل ادبیتر بازنویسی شده.)

«میخوای چادر سرم کنم؟»

«میخواهی چادر سرم کنم؟»
(در نثر داستانی رسمی، محاوره در گفتوگوی شخصیت اصلیِ جدی باید محدود باشد.)

«تو فکر کردی مثل مهران و امی... .»

«تو فکر کردی مثلِ مهران و امیرعلی...»
(نقطهگذاری درست: در پایان سهنقطه، نیازی به نقطهی اضافه نیست.)

«که از مسجد محله پخش میشد»

«که از مسجدِ محله پخش میشد.»
(درستنویسی فعل و افزودن نیمفاصله.)
در چند جمله، ریتم نثر کمی طولانی میشود. پیشنهاد میشود در بازنویسی نهایی، جملات بلند به دو بخش کوتاهتر تقسیم شوند تا خوانایی بهتر شود.
برخی واژهها مثل «خودش را بکشد؟!» یا «دخترک دیوانه!» اگر در فصلهای متوالی تکرار شوند، بار احساسی را از بین میبرند. بهتر است در موقعیتهای خاص استفاده شوند.
استفادهی مکرر از قیدهایی مثل «همینطور» یا «تازه» را کمی کاهش بده تا نثر سنگینتر شود.