نظارت همراه رمان پسر پادشاه،دشمن پادشاهی | ناظر: Tiam.R

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Blu moon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
درود 💐
یک پارت برای امروز قرار میدم.
حتما.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Tiam.R
پارت‌هایی که گذاشتین رو چک کردم
یه سری مورد بود که خودم ویرایش کردم اما براتون مینویسم تا متوجهش باشید یه سری دیگه هم بود میگم خودتون اصلاح کنید.
 
۱: کلمه‌ها را با «ها» جمع ببندید.
انگشتانش انگشت‌هایش
کلمات ❌کلمه‌ها✔️
محافظان ❌محافظ‌ها✔️

۲: نیم‌فاصله
می‌شد ❌میشد ✔️
می‌شه ❌میشه ✔️

۳: غلط املایی
جماعاتی❌جماعتی✔️

این‌ها رو خودم ویرایش زدم. این‌جا گفتم تا مطلع باشید.
 
صدای جوششِ سنگِ اسرار، صدای حرکتِ محافظان بر سنگِ تالار.
این قسمت میتونی یه ذره با کلمه بازی کنی. یه ذره متنت خشک.
مثلا میتونی بنویسی:
صدای جوشش سنگ اسرار(چون رمانتون رو کامل نخونم جریان این سنگ اسرار رو نمیدونم)
صدای قدم‌های استوار محافظ‌ها بر سنگ‌های مرمر تالار در فضا پیچیده بود.

بوها واضح شدند: آهن، دود، عرق ترس. تاریکی از گوشه‌های تالار نه‌فقط دیده، که شنیده می‌شد.
بوی آهن، دود و عرق ترس غلیظ‌تر به مشام می‌رسید
تاریکی بر تالار سایه افکنده بود و سیاهی همه جارا در بر گرفته بود.

صدای آهِ خفه‌ای از مفصلِ دستِ دراکولا بلند شد؛ نه شکستن، که هشدار.
صدای مفصل از شکستن نبود بلکه هشدار بود برای او.
کتابِ لامورا، بی‌آن‌که صفحه‌ای دیگر ورق بخورد، بسته شد؛ انگار گفته بود آنچه باید، گفته شد
کتاب لامورا بدون اینکه ورقی بخورد بسته شد؛ انگار حرف‌هایش را گفته باشد حرفی برای گفتن ندارد.
دراکولا خنده‌ای بی‌صدا کرد؛ نه از شگفتی، از لذتِ کنترلِ آینده
بعد از شگفتی به جای ویرگول بلکه بزار.
شقیقه‌ها می‌تپیدند؛ در ضربانِ هر تپش صدایی تازه باز می‌شد: صدای خونِ هیراشما،
شیقیقه‌ها نبض میزد و صدای ضربان هر تپش از قلب‌ها حرفی تازه برای گفتن میشد.

مشکلی اصلی متنتون اینه که جمله هاتون پایان نداره. باید اونقدر با جمله بازی کنید تا پایانی براش پیدا بشه.

این‌ها همه مثال بود، خودتون طبق سلیقه خودتون ویرایش کنید و به من اطلاع بدین.

موفق باشید 🌹
 
درود بر شما ♡
اگه ممکنه، بنده طبق روال غیر متعارف یا ساده بگم: شبیه‌سازی جریان سیال ذهن پیش برم 😊
همون طور که قبل نوشتن، با اساتید به اشتراک نظر رسیدم پیش برم.
البته اگه شما هم به اتفاق نظر البته در سبک مشکل دارید ♡ بنده هر زمان از نوشتن انصراف میدم 💐
چون دوست دارم اگر مشکل ویرایشی بود به بنده یاد آوری بشه که به اعماق قلبم پذیرام، متاسفانه دوست دارم به یک سبک خاصی پیش برم در نوشتن 😊
I'm grateful for your understanding, which went far beyond my expectations. ♡
 
درود بر شما ♡
اگه ممکنه، بنده طبق روال غیر متعارف یا ساده بگم: شبیه‌سازی جریان سیال ذهن پیش برم 😊
همون طور که قبل نوشتن، با اساتید به اشتراک نظر رسیدم پیش برم.
البته اگه شما هم به اتفاق نظر البته در سبک مشکل دارید ♡ بنده هر زمان از نوشتن انصراف میدم 💐
چون دوست دارم اگر مشکل ویرایشی بود به بنده یاد آوری بشه که به اعماق قلبم پذیرام، متاسفانه دوست دارم به یک سبک خاصی پیش برم در نوشتن 😊
I'm grateful for your understanding, which went far beyond my expectations. ♡
سلام براتون جمله بندی رو زین پس چک نکنیم
فقط نیم فاصله و علائم نگارشی
 
بنده، کوچک‌ترم از اینکه که باید و نباید ها رو یاد آور بشم.
شما بر طبق اصول پیش برین، بهتر میدونیم که چهارچوب سایت تعریف شده هست ♡
سوال اینجاست؟!
کار شما درسته یا خانم دیوا که گفتن شما طبق اصول خودتون پیش برین؟!!
اگه ایشون گفتن مشکلی نیست! پس چرا من هر لحظه باید توضیح بدم!
و خدای ناکرده ایشون اشتباه به بنده یاد آور شدند، چرا ناظر، یکی بعد دیگری به بنده تلنگر می زنند!
نوشتن برای خودش آداب و پیش برد خاص خودش رو داره، با خاطر پریشان «اتل متل» هم نتوان نوشت♡
 
درود بر شما ♡
اگه ممکنه، بنده طبق روال غیر متعارف یا ساده بگم: شبیه‌سازی جریان سیال ذهن پیش برم 😊
همون طور که قبل نوشتن، با اساتید به اشتراک نظر رسیدم پیش برم.
البته اگه شما هم به اتفاق نظر البته در سبک مشکل دارید ♡ بنده هر زمان از نوشتن انصراف میدم 💐
چون دوست دارم اگر مشکل ویرایشی بود به بنده یاد آوری بشه که به اعماق قلبم پذیرام، متاسفانه دوست دارم به یک سبک خاصی پیش برم در نوشتن 😊
I'm grateful for your understanding, which went far beyond my expectations. ♡
هر طور مایل هستید، تلاش بنده فقط و فقط کمک به شما و ارتقاء رمانتونه.🌹
 
بنده، کوچک‌ترم از اینکه که باید و نباید ها رو یاد آور بشم.
شما بر طبق اصول پیش برین، بهتر میدونیم که چهارچوب سایت تعریف شده هست ♡
سوال اینجاست؟!
کار شما درسته یا خانم دیوا که گفتن شما طبق اصول خودتون پیش برین؟!!
اگه ایشون گفتن مشکلی نیست! پس چرا من هر لحظه باید توضیح بدم!
و خدای ناکرده ایشون اشتباه به بنده یاد آور شدند، چرا ناظر، یکی بعد دیگری به بنده تلنگر می زنند!
نوشتن برای خودش آداب و پیش برد خاص خودش رو داره، با خاطر پریشان «اتل متل» هم نتوان نوشت♡
بنده فقط و فقط به شما پیشنهاد دادم.
کار من این کنار باشم و به روند بهتر شدن رمانتون کمک کنم‌.
اگر متن من رو کامل خونده باشید چند بار ذکر کرد این یک پیشنهاد و شما میتونید طبق سلیقه خودتون پیش برید‌ و از شما توضیحی نخواستم.
بنده تازه ناظر شما و از گفته دیوا جان اطلاعی نداشتم.
 
بنده، کوچک‌ترم از اینکه که باید و نباید ها رو یاد آور بشم.
شما بر طبق اصول پیش برین، بهتر میدونیم که چهارچوب سایت تعریف شده هست ♡
سوال اینجاست؟!
کار شما درسته یا خانم دیوا که گفتن شما طبق اصول خودتون پیش برین؟!!
اگه ایشون گفتن مشکلی نیست! پس چرا من هر لحظه باید توضیح بدم!
و خدای ناکرده ایشون اشتباه به بنده یاد آور شدند، چرا ناظر، یکی بعد دیگری به بنده تلنگر می زنند!
نوشتن برای خودش آداب و پیش برد خاص خودش رو داره، با خاطر پریشان «اتل متل» هم نتوان نوشت♡
ناظرهای ما چه ناظر قبلی چه ناظر فعلی کاملا حرفشون درسته
ولیکن شما می‌خواین اونطور جمله بندی باشه گفتیم اوکی این هم نوعی سبک هست باتوجه به توضیحات
وگرنه ناظر کامل داره درست میشه کاملا درست میگه
دیگه ما گفتیم جمله بندی کار نداریم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Tiam.R
عقب
بالا پایین