در حال تایپ رمان خون درنا سرخ نیست | جانان.م

دلبر که جان فرسود از او

کاربر جدید
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
13
پسندها
پسندها
166
امتیازها
امتیازها
28
سکه
168
نام رمان: خون درنا سرخ نیست.
نام نویسنده: جانان.م
ژانر: اجتماعی_ جنایی_ عاشقانه
ناظر: @دلارامـــ!

خلاصه:
آدم‌های شهر همیشه برای لقمه‌ای نان می‌دوند. فقیر و غنی ندارد، همه در حال دویدنند. رفیق قدیمیِ عطا برای نان، برای سفره‌ی بزرگ‌تر به بیراهه می‌رود.
درنا در خیال خودش نجات‌دهنده است. انتخاب می‌کند و مسیر جدیدی را پیش روی خودش می‌بیند.
در این میان کسی کشته می‌شود. بهنام، به عنوان بازپرس ویژه‌ی قتل، درگیر حل کردن معمای قتل شده و کم کم پی می‌برد که در زندگی شخصی خودش هم معماهایی لاینحل وجود دارند.

حرف‌های خودمانی با خوانندگان:

_ پیش از هر سخنی ابتدا متشکرم که نگاهتون رو به این سیاه مشق وام دادین. چرا که تا نگاه شما نباشه نوشتن، دور باطل زدنه.

_ لازمه یه توضیح کوچولو در مورد ژانر جنایی داستان بدم: اگه شما مخاطب رمان‌های جنایی بوده باشید، می‌دونید که اغلب این رمان‌ها با یک قتل یا جنایت شروع میشن و هیجان این رمان‌ها بالاست. اما توی این رمان یه کم ماجرا متفاوته. تمرکز داستان تنها روی قتل و راز پشت اون نیست. همون‌طور که توی خلاصه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌بینید سه تا شخصیت به اختصار معرفی شدن و قراره ماجرای هر سه‌ شخصیت رو در خلال داستان دنبال کنیم. برای همینه که ژانر جنایی، در واقع دومین ژانر داستان ماست.

_ لوکیشن نقش آفرینی شخصیت‌ها در کلان شهر اهوازه. از اونجایی که تمامی شخصیت‌ها بومی اهواز هستن از وارد کردن لهجه به دیالوگ‌ها خودداری کردم.

_ امیدوارم لطف نگاه و حمایت شما رو داشته باشم و با هم نقطه‌ی پایان این قصه رو بذاریم.

_ کلیه‌ی اشخاص، مکان‌ها، اسامی و اتفاقات ساخته و پرداخته‌ی ذهن نویسنده هستند.

ارادتمند: جانان.میم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
8e8826_23124420-029b58f3e8753c31b4c2f3fccfbe4e16.png



نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان، قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ رمان]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ رمان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]

برای سفارش جلد رمان، بعد از ۱۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از رمانتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ رمان]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن رمانتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

بعد از ۱۰ پست‌ برای درخواست کاور تبلیغاتی، به تاپیک زیر مراجعه کنید:
[درخواست کاور تبلیغاتی]

برای درخواست تیزر، بعد از ۱۵ پست به این تاپیک مراجعه کنید:
[درخواست تیزر رمان]

پس از پایان یافتن رمان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان رمانتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ رمان]

جهت انتقال رمان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

برای آپلود عکس شخصیت های رمان نیز می توانید در لینک زیر درخواست تاپیک بدهید:
[درخواست عکس شخصیت رمان]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
«به نام خالق سیال ذهن»

مقدمه:

گفته‌اند درنا نماد صلح است. درنا، برکت و رفاه است. اگر امسال از مزارع ما عبور کند، سال مبارکی است و مرگ درنا عجب فاجعه‌ایست.
هرگز گمان داشتی که روزی در عصر بزرگ توسعه، برکت و رفاه بمیرند و در سطوح سردِ سیمانی، زیر چرخ دنده‌های اقتصاد دست و پا بزنیم؟
صلح را هرگز خیال می‌کردی که بمیرد؟ مگر مردن صلح چیزی جز گرفتن حق حیات از آدمی است؟ چه فرقی می‌کند؟ مردی که زیر درختان زیتون می‌میرد یا نطفه‌ای چند ماهه که شریان حیاتش قطع می‌شود. همه مرگ درناست. مرگ صلح است و چه استعاره‌ای که زیتون هم نماد صلح است.
گاهی همه چیز با خیالت فرق دارد. تلاشِ معاش، جای سعادت، تو را می‌کشد. مرگ تو، مرگ درناست و مرگ درنا عجب فاجعه‌ایست. جلوتر بیا و دقیق‌تر نگاه کن: خون درنا سرخ نیست!


نگاشته شده به تاریخ: ۱ مرداد ۱۴۰۲​
 
عقب
بالا پایین