مقـاله شب یلدا در کافه نویسندگان | ژونالیست: مینی

مینِرا · دیروز ساعت 09:59

در این مرحله‌ی خاص، دیگر همه‌ی ما می‌دانیم که کافه نویسندگان جای عجیبی است. مکانی که به قول @دامبلرد فقید، نویسنده‌ها برای آزادی ویرگول جامه‌دران می‌دَوَند و بیسکوییت‌های فروشگاهش مزه‌ی استعاره‌ی یخ‌زده‌ی تنظیم بازار می‌دهد.
این‌جا کافه نویسندگان است و متفاوت بودن را در رگ و ریشه‌ی خود دارد؛ پس چرا یلدای کافه نویسندگان متفاوت نباشد؟ یک بررسی کوتاه کافی است که به این پرسش پاسخ دهیم.
تقدیم به تک ستاره‌ی آسمان مقاله نویسی @دامبلرد عزیز، که شاید روزی بازگردد.

مینِرا · دیروز ساعت 10:00

در شب یلدا در دانشگاه کافه نویسندگان چه می‌گذرد؟
از آن‌جایی که حتی در موارد عادی هم در دانشگاه کافه نویسندگان تظاهرات علیه قوانین سفت و سخت نقد برپاست، در شب یلدا تمام نویسندگان تصمیم گرفته‌اند زیر میزهای کافه تریای دانشگاه قایم شوند و قانون شکنی اختصاصی خود را داشته باشند.
مثلاً @NAHIT که زیر میز یک زیر انداز پهن کرده و به صورت درازکش منتظر قطار ایده‌های شب است، @وانیـلྉ که دوباره چیزکیک استعاره سفارش داده و نادانسته با عصاره‌ی کتاب‌های داستایفسکی ترکیبش کرده است (این دو با استناد به حرف‌های دکتر @Gemma به شدت با هم تداخل دارند) و دارد از بی‌پایانی چهان رنج می‌برد، و در نهایت @حسام که از فرط بی‌قراری ادبی از خود بیخود شد و میز کافه را برای نشان دادن امیال آزادی خواهانه‌ی درونش آتش زد.
مسئولین بخش کتاب همچنان در حال اطفای حریق هستند و به محض کنترل شدن آتش به شما اطلاع داده می‌شود. هرچند که رئیس تیم آتش‌نشانی @Dyva اذعان داشته این آتش فقط با مرگ امیال آزادی خواهانه خاموش می‌شود (به زبون ساده یعنی هیچ‌وقت!) ولی ما همچنان پیگیری می‌کنیم.
این مصاحبه با @Dyva هم به علت اتفاقات ممیزی پخش نشد چون در میانه‌ی آن جنگی درون استعاره‌ای و انقلابی نو از واژه‌ها پنهان بود.

مینِرا · دیروز ساعت 10:01