محفل ادبی [ حال خود را به نثر بیان کنید ]

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

خسته از صبوری ...

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

برای آخرین بار از خطایت چشم پوشیدم ولی چشم پوشی آدم ها را بی لیاقت تر می کند..

 

[rayan]

دریاچه دل پاک و نجیبی دارد
چندیست که حالات عجیبی دارد
این موج که سر به صخره ها می‌کوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد

 

[mohaamad]

کاش می‌شد زمان را به عقب برگرداند و اشتباهات را جبران کرد:)

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

هیچ چیز مثل عیان شدن حقیقت نمی تواند ذهنی که دچار آشوب است را رهایی بخشد.. حقایق گاهی تلخ ولی رهایی بخش ما از هر بند و وابستگی می شود...

 

[حسام.ف]

دارم تمام می‌شوم و این تمام من است.

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

خدا برای ما جبران کند رنج هایی که گذر از آن برای مان آسان نبود..‌.

 

[بـرکـهبـرکـه عضو تأیید شده است.]

اینکه باهات رقابت نمیکنم یعنی دوستت دارم ولی وقتی به رقابت دعوتم میکنی خودتو برای یه باخت سنگین آماده کن..

اگه اتفاقای خوب زندگی من رو تاب نمیاری، قراره بسیار رنجیده شی


بعضی ادما فقط زمانی ما رو دوست دارند که در جایگاه پایین تر از خودشون باشیم ...

 

[!!AMINKHAN!!]

خام بدم پخته شدم سوختم ...