گپ و گفت گفتگوی رمان | سایه‌ی خونین سیاوش

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز انجمن.
زین پس در این تاپیک می‌توانید، خاطرات خود دررابطه با رمان را با ما به اشتراک بگذارید و کاربران عزیز می‌توانید نظرات خود را درباره رمان بنویسید.
لطفاً قبل از ارسال پست، قوانین ساب را مطالعه فرمایید.
لینک رمان:

خوب موضوع 'رمان سایه‌ی خونین سیاوش اثر رهگذر شب (گیتی)'

2/27/25

نام رمان: سایه‌ی خونین سیاوش
ژانر: تخیلی، جنایی، تراژدی
نویسنده: مینِرا (گیتی)
ناظر: @Blu moon
خلاصه: شنیدین میگن خون بی‌گناه هیچ وقت از رو دست پاک نمیشه؟ من فهمیدم که چرت و پرته. آدم‌هایی رو دیدم که خون بی‌گناه از روی دست‌هاشون پاک شد و این وسط تنها چیزی که پاک نشد، رد اشک از روی دست‌های من بود.
از اون به بعد ماجرا شروع شد. هر جا سایه‌ی من افتاد مرز شکست، خون ریخت و جنون تو فضا پخش شد. این وسط تنها مرزی که من نمی‌تونم بشکنمش قلب خودمه و تنها سوالی که باقی می‌مونه اینه: من واقعاً دیونه‌ام؟...

• مینِرا
• انجمن رمان نویسی انجمن کافه نویسندگان تالار رمان تایپ آنلاین رمان
• پاسخ‌ها: 100
• تالار: رمان‌های درحال تایپ

• 
• 
• 

نویسنده: @رهگذر شب​

 

[مینِرا]

@هستیوو
@محمد مهدی گودرزی
@جادوگر کلمات
@گُمانْ
@دیـوا
@malihe
@ریپِر🖤🕸️
@zhina
@آسِمان؛
@umutlu
@Zizi
@شیرازی
@شکارچی
@خانومِ اِل
@ddeeeee
@ZeinabHdm

نظرات ارزشمندتون رو بشنوم

 

[مینِرا]

بچه‌ها یه نظر ازتون می‌خوام. به نظرتون رمانم بی‌مزه‌ست؟

 

[وانیـلྉ]

سلام میخوام اولین نفری بشم که نظرمو اینجا میگم


اولا که اگه بدونی دیالوگای ترکیش چه قدر برام جالب بودد (اصلا هم فکر نکنی چون خودم ترکم و به راحتی متوجه میشدم در حالی که بقیه باید معنیشو میخوندن خرکیف شدما )

توصیفات محبط روستا و ویلاشون رو خیلی دوست داشتم و به خوبی تونستم تصورش کنم

به نظرم طنز نوشتن یکی از سخت ترین ژانر‌های نویسندگیه و تو تو این کار استعداد قوی ای داری.

مشتاقم بخشای تخیلی یا ترسناک (اگه قراره داشته باشه)سریع تر به اوجش برسه و داستان زودتر به اونجایی برسه که مشخص بشه چرا توی این خانواده‌ی پر جمعیت فقط سیاوش انتخاب شده و میتونه با دنیای ماورا الطبیعه ارتباط برقرار کنه

درکل عالی بود مینی قشنگم کلی خسته نباشییی. امیدوارم روز به روز بیشتر پیشرفت کنی و ماهم شاهد پیشرفتت باشیم

 

[مینِرا]

سلام میخوام اولین نفری بشم که نظرمو اینجا میگم


اولا که اگه بدونی دیالوگای ترکیش چه قدر برام جالب بودد (اصلا هم فکر نکنی چون خودم ترکم و به راحتی متوجه میشدم در حالی که بقیه باید معنیشو میخوندن خرکیف شدما )

توصیفات محبط روستا و ویلاشون رو خیلی دوست داشتم و به خوبی تونستم تصورش کنم

به نظرم طنز نوشتن یکی از سخت ترین ژانر‌های نویسندگیه و تو تو این کار استعداد قوی ای داری.

مشتاقم بخشای تخیلی یا ترسناک (اگه قراره داشته باشه)سریع تر به اوجش برسه و داستان زودتر به اونجایی برسه که مشخص بشه چرا توی این خانواده‌ی پر جمعیت فقط سیاوش انتخاب شده و میتونه با دنیای ماورا الطبیعه ارتباط برقرار کنه

درکل عالی بود مینی قشنگم کلی خسته نباشییی. امیدوارم روز به روز بیشتر پیشرفت کنی و ماهم شاهد پیشرفتت باشیم

چاکریم