مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

Saya · 6/12/25

تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را

مرهم · 6/12/25

اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
نهیبِ حادثه بنیادِ ما ز جا بِبَرَد

Saya · 6/12/25

دستم نمی‌رسد که در آغو*ش گیرمت
ای ماه با که دست در آغو*ش می‌کنی؟

مرهم · 6/12/25

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

Saya · 6/12/25

تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی
که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون!

مرهم · 6/12/25

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت.

Saya · 6/12/25

توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

-2-42-

مرهم · 6/12/25

درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما

مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما

Emily · 6/12/25

مرهم گفت:
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما

مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما

ای بی‌خبران از درد و آهم،
برخیزید و کنید رهایم!
(نظامی،لیلی و مجنون.)

Saya · 6/12/25

میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است 7np5_laie_100