تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را
 
اگر نه باده غمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
نهیبِ حادثه بنیادِ ما ز جا بِبَرَد
 
دستم نمی‌رسد که در آغو*ش گیرمت
ای ماه با که دست در آغو*ش می‌کنی؟
 
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است
 
تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی
که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون!
 
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

-2-42-
 
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما

مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما

مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
ای بی‌خبران از درد و آهم،
برخیزید و کنید رهایم!
(نظامی،لیلی و مجنون.)
 
میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است 7np5_laie_100
 
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
مپرس از روزگارم مهربان! حال مرا تنها
عقیق اصل داند کنج بازار بدل‌کاران!
 
نیلوفر و باران در تو بود

خنجر و فریادی در من

فواره و رؤیا در تو بود

تالاب و سیاهی در من
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
نیلوفر و باران در تو بود

خنجر و فریادی در من

فواره و رؤیا در تو بود

تالاب و سیاهی در من
نقاش خیال تو شدم، با شب و باران
اما دل من مانده هنوز، بی‌تو پریشان
 
آخرین ویرایش:
نافه آهو چو بزد بر دماغ

دام گرفتیم و شکار آمدیم

دام بشر لایق آن صید نیست

پس تو بگو ما به چه کار آمدیم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
نافه آهو چو بزد بر دماغ

دام گرفتیم و شکار آمدیم

دام بشر لایق آن صید نیست

پس تو بگو ما به چه کار آمدیم
من گم شده‌ام؛ مرا مجویید.
با گمشدگان سخن مگویید.
 
من همان بِه که از او نیک نگه دارم دل

که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نِگَهَش
 
من همان بِه که از او نیک نگه دارم دل

که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نِگَهَش
شمعم و بی‌تو به هر مجلسِ تاریک بسوزم
بی‌نگاهت نروم، حتی اگر راه بپوشم
 
ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است

دائم گرفته چون دل من روی ماهش است
 
‍ تو عاقلانه‌ترین شکل ممکن عشقی
صبور و ساده و آرام و مهربان و فهیم
 
عقب
بالا پایین