برای مقایسه دو مثال شدید، تصور کنید زنی را که لباسهایش بیش از حد است و در تمام جزئیاتش جلب توجه میکند، و در کنار او مردی که طبق معیارهای زمانهاش لباس معمولی و مرسوم پوشیده است.
برای پیدا کردن چنین زنی، احتمالاً باید به نیویورک سفر کنیم و شبها در یک رستوران شیک به دنبال او بگردیم. گاهی او را جای دیگری هم میبینیم، اما فقط در نیویورک – شهری که بسیاری از زنان جوان زودرس پیر و بسیاری از زنان مسن زودرس جوان میشوند – به اندازه کافی این تیپ رایج است تا به جای یک نمونه نادر، به یک نمونه رایج تبدیل شود.
این زن در حال نبرد با معیارهای زیبایی و ظاهری است که هنوز هیچکس در آن پیروز نشده است. موهایش با رنگهای پاییزی پررنگ رنگ شدهاند، که برای یک درخت در تابستان هندی مناسب است اما برای زن در تابستانش کمی نامناسب است. جواهراتش، طراحی شده توسط ریچارد کی. فاکس، با الماس میدرخشد و یادآور یخهای اوایل بهار در رودخانه هادسون است. اما چهرهاش کاملاً طبیعی است: ابروهایش دستساز و ل*بهایش به دقت آرایش شدهاند. دامنش کوتاه اما تنگ است، کمرش محکم بسته شده و سینهاش به اندازه کافی محصور نشده. هیچ چیز طبیعی یا منطقی در ظاهر او وجود ندارد. او مثل یک ماهی کوچک مصنوعی میدرخشد.
حالا توجهمان به مرد میرود. فرض بر این است که او مطابق با سلیقه خوب و آداب و رسوم معمول لباس میپوشد. اما آیا واقعاً همینطور است؟ قبل از تصمیمگیری، نگاهی به او بیندازیم، از پاهایش شروع کنیم و به سمت بالا برویم. چند اینچ بالاتر از پاهایش، به پایین پاچههای شلوارش میرسیم. این پاچهها یا خیلی بلند هستند و به صورت چینهای نامرتب و نازیبا روی پا بالا میآیند، یا خیلی کوتاهاند...
برای پیدا کردن چنین زنی، احتمالاً باید به نیویورک سفر کنیم و شبها در یک رستوران شیک به دنبال او بگردیم. گاهی او را جای دیگری هم میبینیم، اما فقط در نیویورک – شهری که بسیاری از زنان جوان زودرس پیر و بسیاری از زنان مسن زودرس جوان میشوند – به اندازه کافی این تیپ رایج است تا به جای یک نمونه نادر، به یک نمونه رایج تبدیل شود.
این زن در حال نبرد با معیارهای زیبایی و ظاهری است که هنوز هیچکس در آن پیروز نشده است. موهایش با رنگهای پاییزی پررنگ رنگ شدهاند، که برای یک درخت در تابستان هندی مناسب است اما برای زن در تابستانش کمی نامناسب است. جواهراتش، طراحی شده توسط ریچارد کی. فاکس، با الماس میدرخشد و یادآور یخهای اوایل بهار در رودخانه هادسون است. اما چهرهاش کاملاً طبیعی است: ابروهایش دستساز و ل*بهایش به دقت آرایش شدهاند. دامنش کوتاه اما تنگ است، کمرش محکم بسته شده و سینهاش به اندازه کافی محصور نشده. هیچ چیز طبیعی یا منطقی در ظاهر او وجود ندارد. او مثل یک ماهی کوچک مصنوعی میدرخشد.
حالا توجهمان به مرد میرود. فرض بر این است که او مطابق با سلیقه خوب و آداب و رسوم معمول لباس میپوشد. اما آیا واقعاً همینطور است؟ قبل از تصمیمگیری، نگاهی به او بیندازیم، از پاهایش شروع کنیم و به سمت بالا برویم. چند اینچ بالاتر از پاهایش، به پایین پاچههای شلوارش میرسیم. این پاچهها یا خیلی بلند هستند و به صورت چینهای نامرتب و نازیبا روی پا بالا میآیند، یا خیلی کوتاهاند...
آخرین ویرایش: