پارت 7
اخم کردن دست خودم نبود. حرفش به هیچ وجه به مذاقم خوش نیومد. چی داشت برای خودش می بافت؟
گیج شده بودم و می خواستم بفهمم اینجا چخبره. دست هام رو حصار بازوهای تنومندش کردم که ذره ای تکون نخورد. منتظر بودم به حرفش ادامه بده که همین اتفاق هم رقم خورد.
- ببین آشوب! من الان کاملا میدونم که تو...