دور از تو ماه من همه غم‌ها به یک طرف

وین یک طرف که منت دونان کشیده‌ام
مرا در منزل جانان چه امنِ عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
 
آسوده خاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج می‌فرستی و گر تیغ می‌زنی

سعدی
 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يک شهر پُر از آدم و این حجم پر از درد
لعنت شود آن شب که تو را بُرد و نیاورد
 
درڪوچہ بازار دلم امشب حراج عاشقے ست
آتش زدم بر مال خویش شاید تو باشے مشترے

ناصر_پروانی
 
یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود
یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم.
 
من نشستم بروی مِی بخری برگردی...
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
یک شب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mansi
دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت:
«آمدم، نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو»
 
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
 
من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
عقب
بالا پایین