در حال تایپ رمان کوتاه کوه بی‌فروغ | سینا صیقلی

(SINA)

ویراستار
ویراستار
کپیـست
رمان‌خـور
نویسنده نوقلـم
پرسنل کافه‌نـادری
نوشته‌ها
نوشته‌ها
782
پسندها
پسندها
3,464
امتیازها
امتیازها
338
سکه
1,645
0ff729_25v73321-jeldcafe-copy.jpg

《بسم تعالی》
نام رمان: کوه بی‌فروغ
نویسنده: @(SINA) سینا صیقلی
ژانر: تراژدی، تاریخی
ناظر: @Azaliya
خلاصه:
در واپسین روزهای شکوه ساسانیان، آن‌گاه که تیغ‌ها فرسوده و قلب‌ها خسته‌اند؛ صدای سمِ اسبان عرب طنین سقوط یک امپراطوری را با خود می‌آورد.
او همیشه به آتش ایمان داشت؛ به روشنایی، به فروغ، به ایران، اما اکنون در میانِ خاک و خون با پرچمی در دست و آتشی در دل، خود را غریبه‌ای در سرزمینِ خویش می‌دید.
 
آخرین ویرایش:

8e8826_23124420-029b58f3e8753c31b4c2f3fccfbe4e16.png


نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان، قوانین تایپ رمان را مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ رمان]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ رمان، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ رمان‌نویسی]

برای سفارش جلد رمان، بعد از ۲۰ پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از رمانتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ رمان]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن رمانتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

بعد از ۱۰ پست‌ برای درخواست کاور تبلیغاتی، به تاپیک زیر مراجعه کنید:
[درخواست کاور تبلیغاتی]

برای درخواست تیزر، بعد از ۱۵ پست به این تاپیک مراجعه کنید:
[درخواست تیزر رمان]

پس از پایان یافتن رمان، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان رمانتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان تایپ رمان]

جهت انتقال رمان به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

برای آپلود عکس شخصیت های رمان نیز می توانید در لینک زیر درخواست تاپیک بدهید:
[درخواست عکس شخصیت رمان]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالارآموزشی سر بزنید:
[تالارآموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
مقدمه:
این دنیا... شاید تنها یک صحنه باشد.
نمایشی بی‌پایان از طلوع‌ها و غروب‌ها؛ از امپراطوری‌هایی که می‌درخشند و می‌میرند. هیچ‌کس نمی‌داند چه کسی برای اولین بار نام «ایران» را زمزمه کرد. شاید خود آتش... شاید صدای فروغی گمشده در باد.
زمان، حافظه‌ای ندارد. آنچه برای ما مقدس است، برای آیندگان شاید افسانه‌ای بی‌ارزش باشد؛ اما با این همه، در دل هر تمدن رو به مرگی صدایی هست که نمی‌خواهد خاموش شود.
صدایی از درون خاک و از دل خاکستر که می‌پرسد:
«ما که بودیم؟ و چرا خاموش شدیم؟»
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین