نمیدونم درک میکنید یا نه ولی اینکه وسط دفاع از خودت یهو اشکت در بیاد و گریه کنی خیلی مزخرفه، بابا لعنتی دارم از حقم دفاع میکنم تو چرا یهو از چشام میریزی پایین ...
«نمیخواهد کارِ خارقالعادهای بکنید!
در دنیایِ شلوغِ اِمروز،
که هیچکس حوصلهیِ هیچکس را ندارد،
گوشِ شنوا باشید.
آدم گاهی دلش میخواهد بدونِ اینکه
خودش را سانسور کند،
بیپَروا حرف بزند؛
برایِ کسی که قضاوت کردن بلد نیست...!»
این متن برنده ی بهترین متن سال شد
...
گوش هایم را میگیرم چشمهایم را میبندم زبانم را گاز میگیرم !
ولی حریف افکارم نمیشوم!
چقدر دردناک است فهمیدن ... !
خوش بحال عروسک آویزان به آیینه ماشین ،
تمام پستی و بلندیهای زندگیش را میرقصد !!!
کاش زندگی از آخر به اول بود
پیر به دنیا می آمدیم آنگاه در رخداد یک عشق ، جوان میشدیم سپس کودکی معصوم میشدیم و در نیمه شبی با نوازشهای مادر ، آرام میمردیم ... !!!