دوستت دارم و دانم که شدی دشمن جانمیاد آن جلوه ی مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که ازخاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است که از دل برود
این نه نقشی است که هرگز ز مقابل برود
ارچه با دشمن جانم شده ام دوست، ندانم
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوستت دارم و دانم که شدی دشمن جانمیاد آن جلوه ی مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که ازخاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است که از دل برود
این نه نقشی است که هرگز ز مقابل برود
مگر میشود بیتو زندگانی؟دوستت دارم و دانم که شدی دشمن جانم
ارچه با دشمن جانم شده ام دوست، ندانم
نام من هرکه برد باعث بدنامی توستمگر میشود بیتو زندگانی؟
کاش مرگ بیاید سراغم اگر این باشد بختِ من
یک دم بیا با عاشقاننام من هرکه برد باعث بدنامی توست
رفتم از خاطر خلقی که تو از یاد روی / قشنگ بود ☝~
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کردیک دم بیا با عاشقان
دستی بچرخان و برو
چرخی بزن ، مستی نما،
دل را بشوران و برو | تشکر. شک داشتم خوب باشه
تا بود عشقت میان جان ماویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنستت که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که باهر نگه تو
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت ...!
یوسفم،گر نزند بر سر بالینم سرمن بی تو در غریب ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
من از ديوانه ها ديدمیوسفم،گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب دل آشفته ی بویش باشم...
هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنمامن از ديوانه ها ديدم
هزاران عاقل مرده
من از عشقت شدم شاعر
يه عاشق يه قسم خورده