من چه در وهم وجودم چه عدم دلتنگممجنون ز غم لیلی
چون توبه نکرد ایجان
صد لیلی و صد مجنون
در جُستُ در اسرارم
از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من چه در وهم وجودم چه عدم دلتنگممجنون ز غم لیلی
چون توبه نکرد ایجان
صد لیلی و صد مجنون
در جُستُ در اسرارم
مرنجان دلم را که این مرغ وحشیمن چه در وهم وجودم چه عدم دلتنگم
از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم
دل شکستهء ما از کسی نمی گیردمرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخواست مشکل نشیند
در گلو میشکند نالهام از رقت دلدل شکستهء ما از کسی نمی گیرد
خوشا که تنگ ترک خورده پر نخواهد شد
تو را خدا به زمین هدیه داده چون باراندر گلو میشکند نالهام از رقت دل
غصهها هست ولی طاقت ابرازم نیست
یکی را دوستش داریتو را خدا به زمین هدیه داده چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور / با ی کلا سه تا شعر بلدم!یکی را دوستش داری
که او دنبال غیر از توست ،
کجا دیدی جهانی را
به این شوریده احوالی
رنج بسیار کشیدم که بمانی، و نشد … | پس استفاده کن••یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور / با ی کلا سه تا شعر بلدم!
دل چه محل دارد و دینار چیست؟رنج بسیار کشیدم که بمانی، و نشد … | پس استفاده کن••
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رسدل چه محل دارد و دینار چیست؟
مدعی ام گر نکنم جان نثار / ببخشید ??