- مدیرکل
- #651
دیگران با همه کس دست در آغو*ش کنند
ما که بر سفره خاصیم به یغما نرویم
ما که بر سفره خاصیم به یغما نرویم
به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |
- نویسنده موضوع Ta.Motlagh
- تاریخ شروع
مرغِ شب با سایه‌ی مهتاب اگر سرخوش بُوَد
من خوشم با سایه‌ی زلفِ خیال‌انگیزِ او...
من خوشم با سایه‌ی زلفِ خیال‌انگیزِ او...
- مدیرکل
- #653
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
نگرفته مِی سرم را و دلم در این امید است
که اگر پیاله‌ای هست یکی دگر بگیرم
که اگر پیاله‌ای هست یکی دگر بگیرم
- مدیرکل
- #655
مکن رغبت به هر سویی به یاران پراکنده
که من مهر دگر یاران ز هر سویی پراکندم
که من مهر دگر یاران ز هر سویی پراکندم
ماهرویانِ جهان شیوه ی محبوبی را
همه دانند ولی دلبرِ ما از همه بِه
همه دانند ولی دلبرِ ما از همه بِه
روز شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید
- مدیرکل
- #659
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
مرد اگر عاشق شود، شب زنده دارى می کند
زن ولى در عاشقى ها، بی قرارى می کند
زن ولى در عاشقى ها، بی قرارى می کند