تو را خواهم دگر یاری نخواهم
چو گل را یافتم خاری نخواهم

نمیدونم درست یادم مونده یا نه -_-
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
تن من قایق لنگر زده در طوفان است

خودم اینجا دل من پیش تو سرگردان است
 
مستان سلامت میکنند پنهان پیامت میکنند
آن کو دلش را برده ای جان هم غلامت میکند
 
رو آن ربابی را بگو مستان سلامت می‌کنند

وان مرغ آبی را بگو مستان سلامت می‌کنند
 
ما کجا قدر تو دانیم؟ که یک موی ترا
هیچ کس قیمت و مقدار نداند هرگز

تا رخت هست کسی کی طرف گل بیند؟
مگر آنکس که گل از خار نداند هرگز
 
ما کجا قدر تو دانیم؟ که یک موی ترا
هیچ کس قیمت و مقدار نداند هرگز

تا رخت هست کسی کی طرف گل بیند؟
مگر آنکس که گل از خار نداند هرگز
ز روزگار جواني خبر چه مي پرسي
چون برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت
 
عقب
بالا پایین