یا ناله دلسوخته گرمش نکندای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی
طوقی ز جفا فکنده بر گردن خویش
یا ناله دلسوخته گرمش نکندای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی
مارا به بارگاه سلیمان گذر نبودشهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم
آتش عشق بیفزا، غم دل افزون کن تو از یک ماه کامل هم برایم ماه تر هستی
چه فخری میفروشم من تمام نیمه شب ها را
دیدم رخ خوب گلشنی رادل که خوکرده به اندوه فراغت همه عمر
با خیالت همه شب دست در آغوشش باد